سيزده نكته درباره قرآن - صفحه 50

منسوخ بازشناسند و كسى كه چنين شناختى را نداشته باشد، حقّ تفسير قرآن را ندارد. (نك: 17: ج2، ص 121)
قرآن مثلهاى زيادى زده است: «ولقد ضربنا للناس في هذا القرآن من كلّ مثل.» (روم (30) / 58) هدف از بيان اين مَثَلها، ابتدا تفكّر (حشر (59) / 21)، و سپس تذكّر و هدايت مردم است و اين هدف تحقق نمى‏يابد، مگر به اينكه وجه مماثلت را بدانيم. وجه مماثلت در ظاهر قرآن بيان نشده است. وجه مماثلت را از چه كسى بايد پرسيد؟ از مدّعيانى كه عرب زبان بودند؛ ولى معناى ظاهرى كلمه «أبّ» (به تشديد باء) را در آيه «وفاكهة و أبّا» (عبس (80) / 31) نمى‏دانستند؟! (نك: 3: ج 6، ص 99 ـ 100 و ج 7، 103 ـ 104)
در مواردى كه قرآن، چيزى را مِثل چيزى ديگر مى‏داند، وجه مماثلت چيست؟ وقتى مى‏فرمايد: «قل إنّما أنا بشر مثلكم يوحى إليّ» (كهف (18) / 110) وجه مماثلت چيست؟ پيغمبر، از چه جهتى، بشرى مانند ماست؟ اساسا فرق ميان مِثل و مَثَل چيست؟
آيات قرآن در مواردى، بر سبيل «إيّاك أعني و اسمعي يا جارة» نازل شده است؛ يعنى اينكه: به در مى‏گويد تا ديوار بشنود. بيان قرآن، سهل و ممتنع است. با اينكه هر عربى‏خوانى مى‏تواند از ظاهر قرآن به اندازه فهم خود، استفاده كند، حقايق قرآن را به صِرف فهم معناى لغات نمى‏توان به دست آورد؛ از جمله، مواردى است كه به در مى‏گويد تا ديوار بشنود. اين بيان غيرمستقيم، اهداف تربيتى دارد. مثلاً وقتى يك بچّه در مجلسى، حركتى خلاف ادب مى‏كند، شما فرزند خود را ملامت كنيد كه چرا فلان حركت را بروز داده، در حالى كه او چنان نكرده و هدف شما تذكّر غير مستقيم به فرزند ديگرى بوده است. قرآن خطاب به پيامبر مى‏فرمايد:
«إنّا فتحنا لك فتحا مبينا ليغفرلك اللّه‏ ما تقدّم من ذنبك و ما تأخّر.» (فتح (48) / 1 ـ 2).
پيامبر گناهكار، چگونه پيغمبر مى‏شود؟ معلوم مى‏شود كه مراد، گناهان امّت

صفحه از 75