انسان در عالم اظلّه و ارواح بررسى آراء دانشمندان قرن11 تا 13 - صفحه 26

ايشان بعد از نقل چند روايت در اين زمينه، تصريح مى‏كند كه اخبار در اين زمينه قابل شمارش نيست و پس از آن، اشكالاتى كه بر اين نظريّه متوجّه است نقل كرده و به آنها پاسخ داده است.

12. ملّاهادى سبزوارى (1289ه.ق)

ايشان هم مانند صدرالدين شيرازى معتقد است كه نفس، جسمانيّة الحدوث و روحانيّة البقاء است. وى مى‏گويد:
النفس في الحدوث جسمانيّة و في البقاء تكون روحانيّة مجرّدة. يعني إنّ النفس جسمانيّة الحدوث روحانيّة البقاء. ففي الابتداء حكمها حكم الطبايع المنطبعة في المادّة، بل أنزل منها إذ لم تكن مذكوراً. فالإضافة إلى المادّة داخلة في وجودها أوّلاً... و في الانتهاء بعد الحركات الجوهريّة و الاستكمالات الذاتيّة و الصفتيّة تصير مجرّدة. (6: ص 303)
نفس در حدوث، جسمانى است و در بقاء، روحانى و مجرّد است. يعنى: نفس جسمانيّة الحدوث و روحانيّة البقاء است. پس حكم نفس در ابتدا حكم طبايعى است كه در ماده منطبع‏اند، بلكه پايين‏تر از طبايع است؛ زيرا نفس پيش از حدوث هيچ مذكور نبود. پس در ابتدا، اضافه به مادّه، داخل در وجود نفس است... و در انتها بعد از حركتهاى جوهرى واستكمالهاى ذاتى و صفتى، مجرّد مى‏شود.
وى در ذكر اقوال در مورد نفس هم تذكار مى‏دهد:
مشّائيان قائل‏اند كه نفس حدوثاً و بقائا روحانى است. آنان مى‏گويند: نفس ذاتاً مجرّد است و فعلاً مادّى. و حدوثش به هنگام چهار ماهه بودن جنين در رحم مادر است. و رابطه نفس و بدن، رابطه تعلّقى است نه اينكه در بدن منطبع شده باشد.
سپس مى‏گويد:
اعتقاد ما درباره نفس، همان قول حكيم صدرالمتألّهين و كثيرى از عرفاست كه

صفحه از 28