تأويل پاينده و لزوم امام زنده - صفحه 133

مواريث دينى يا ملّى ما نظر مى‏كنند. آنان معمولاً بدون آنكه همدلى چندانى با سنّت ما داشته باشند، ميراث و معارف ما را به عنوان موضوعى براى مطالعات آكادميك برمى‏گزينند؛ چنان‏كه گويى اگر شرايط تغيير كند، به موضوع و رشته ديگرى روى مى‏آورند. حتّى اگر ترجيح جدّى هم براى انتخاب رشته‏هايى چون اسلام‏شناسى يا ايران‏شناسى داشته باشند، چنين ترجيحى صرفا به سائقه نوعى ذوق و علاقه شخصى است.
در هر حال، در ميان اين مستشرقان بسيار كم‏اند افرادى چون هانرى كربن كه با ميراث و معارف ما ژرف‏تر از آنى كه معلول محرّكهاى بيرونى يا علايق شخصى است، پيوندى برقرار كرده باشند. هانرى كربن حتّى به نوعى، به اشتهارى كه در صورت تحقيق پيرامون مسائل رايج در انديشه غرب، مى‏توانست به دست بياورد، پشت پا زده و عمده حيات خويش را وقف تحقيق و تأمّل در اسلام‏شناسى يا به تعبير خودش اسلام ايرانى كرده است. وى در بحث از حكيمان و عارفان مسلمانى چون سهروردى، ابن‏عربى، سيّد حيدر آملى، قاضى سعيد قمى، ملّاصدراى شيرازى و... چنان سرمست و شيداست كه گويى عنان قلم از دستش رها شده است. او چنان شورمندانه در باره زواياى انديشه اين بزرگان قلم مى‏زند كه نمونه‏اش حتّى در ميان معاصران خودمان نيز كمتر ديده مى‏شود.
اين ويژگى، يعنى پيوند وجودى ژرف هانرى كربن با اسلام ايرانى، همراه با آشنايى عميق وى با انديشه و معنويّت مغرب‏زمين، به علاوه آگاهى و التزام به روشهاى تحقيقى و دانشگاهى دنياى امروز، ويژگيهايى است كه به آسانى، در يك محقّق جمع نمى‏شود. البتّه ساده‏لوحانه است كه تصوّر كنيم بايد در مطالعه آثار وى جانب نقد را فرو گذاشت و يا اينكه براى شناخت تفكّر شيعى از منظر او در اين تفكّر نظر كرد؛ ولى قدر مسلّم اين است كه آثار وى براى ما به‏خصوص، بسيار بيشتر از آنچه در وضعيّت موجود ديده مى‏شود، شايسته بحث و بررسى است.
يكى از جنبه‏هاى برجسته تحقيق كربن، امام‏شناسى است. او با رويكردى حكمى و عرفانى در اين موضوع نظر مى‏كند و در پرتو مشى باطنى‏اش‏ـ كه در همه

صفحه از 153