تأويل پاينده و لزوم امام زنده - صفحه 147

بنى‏اسرائيل از مصر در حدود 1300 سال قبل از ميلاد است). و بدين‏ترتيب، نتيجه مى‏گيرد كه تأويل نوعى هجرت، نوعى خروج است؛ «خروج از مجاز و بندگى نصّ ظاهر، خروج از غربت و غرب ظاهر به شرق معناى اصيل و نهان است.» (همان ص 29؛ نيز ر. ك 6: ص 25)
به علاوه، كربن واژه «مجاز» را به معناى تحت‏اللّفظى آن مى‏گيرد و مى‏نويسد: مجاز به معناى بيرون رفتن از چيزى و درگذشتن از چيزى، براى رسيدن به چيزى است و حتّى واژه لاتينى metaphoria (مجاز، استعاره) را نيز به همين معنا مى‏گيرد و در ادامه، تغيير ديگرى را در معناى «مجاز» لحاظ مى‏كند. بر اين اساس كه از مجاز، معناى تجاوز يا فراروى مستفاد مى‏شود، خود نص را به دليل اينكه بيان معناى بيان‏ناپذير است، نوعى تجاوز و يا تخطّى مى‏داند. (همان)
چنين نيست كه در يك متن مقدّس، ظاهر كلام معناى حقيقى آن باشد و آنچه فراتر از اين ظاهر، از آن مستفاد مى‏شود، معناى مجازى آن؛ بلكه قضيه درست به عكس است، ظاهر متن مجاز است و آنچه فراتر از اين ظاهر قرار دارد، حقيقت.
هانرى كربن، در جاى ديگرى، تأويل و تعبير را مترادف مى‏داند. واژه عربى «عَبْر» به معناى گذركردن و عبوركردن است؛ مثلاً عبوركردن از يك پل يا رودخانه. تعبير نيز به معناى گذركردن از ظاهر به باطن است. تعبير رؤيا نيز به همين معناست؛ به معناى عبور از ظاهر رؤياها (از چيزى كه در خواب ديده مى‏شود) به چيزى كه در پس آنها قرار گرفته و معناى واقعى آنهاست. (11: ص 115) در تأييد اين معنا مى‏توان به تفسير عرفانى حديث زير از پيامبر صلى‏ الله‏ عليه‏ و‏ آله ‏وسلمو به خصوص تفسير ابن‏عربى در اين‏باره، استناد كرد. پيامبر صلى‏ الله‏ عليه‏ و‏ آله ‏وسلمفرمود:
النّاس نيام فإذا ماتوا انتبهوا.انسانها خواب‏اند و چون بميرند، بيدار مى‏شوند.
به اعتقاد ابن‏عربى، پيامبر صلى‏ الله‏ عليه‏ و‏ آله ‏وسلممى‏خواهد بگويد كه همه تجارب و ادراكات ما در اين عالم محسوس، در قياس با تجارب و ادراكاتى كه در عوالم فوق محسوس مى‏توان داشت، همانند يك رؤياى هميشگى است و همه آنچه در اين عالم اتّفاق

صفحه از 153