تأويل پاينده و لزوم امام زنده - صفحه 149

حقايق عوالم برتر) را با تأويل غير حقيقى يا حتّى ناصواب مقايسه مى‏كند و براى نمونه، شخصى به نام تقى‏بن مخلد را ذكر مى‏كند كه در خواب ديد كه پيامبر صلى‏ الله‏ عليه‏ و‏ آله ‏وسلمظرف شيرى به او داد و به جاى تأويل معناى رؤيا اثبات مادّى آن را مى‏خواست؛ در نتيجه، قى كرد و شير را بالا آورد. هر چند صحّت اين رؤيا برايش آشكار شد، ولى حقيقت آن برايش حاصل نشد؛ حقيقت اين رؤيا در تأويل آن، در تبديل آن به غذاى معنوى محقّق مى‏شد.(7: ص 356) تأويل حقيقى، همان تعبير، همان گذشتن از مرتبه عالم محسوس به مراتب برتر از عالم محسوس است:
به همين دليل است كه عالم كنونى ماـ شب و روز ماـ معبر (پلى) است كه بايد از آن عبور كرد. معبر محلّ عبور است، آدمى بايد از روى آن عبور كند و اگر بخواهد معناى نهانِ... آنچه را در اين سوى آن حادث مى‏شود، فهم كند، بايد از آن بگذرد. اين وظيفه‏اى است كه براى مفسّران، تأويلگران باطنى كه به مرتبه «شهسواران عالم غيب» ارتقا يافته‏اند، مقرّر است. (11: ص 115)
6. حال با توجّه به همه آنچه گذشت، به تأويلى مى‏رسيم كه مى‏توان از آن به «تأويل پايا» يا «تأويل پاينده» تعبير كرد؛ زيرا تأويل‏ـ خواه تأويل متن باشد، خواه تأويل نفس و خواه تأويل رؤيا و حتّى تأويل حوادث محسوس عالم ما، در هر صورت‏ـ مستلزم بازگشت به ساحات برتر و عيان ساختن معناى باطنى در امور ظاهرى است.
سيّد حيدر آملى به سه كتاب معتقد است. اين سه كتاب عبارت‏اند از: كتاب آفاقى (عالم كبير جهان)، كتاب انفسى (عالم صغير، انسان) و در آخر، كتاب وحيانى (قرآن). (11: ص 59) و اگر بخواهيم تطابقى ميان كتاب وحيانى و آن دو كتاب ديگر قائل شويم، بايد بگوييم همان‏طور كه ظاهر قرآن، تنزيل آن را تشكيل مى‏دهد، ظاهر جهان و انسان نيز به مرتبه تنزيل آنها تعلّق دارد. به علاوه، همان‏طور كه قرآن رمز است، آن دو كتاب ديگر نيز رمز است. بنابراين، مسئله رمزگشايى يا همان تأويل ضرورت مى‏يابد و همان‏طور كه گذشت، به نوعى، تأويل اين سه كتاب، به خصوص تأويل متن و تأويل نفس، دو روى يك سكّه‏اند. به علاوه، تأويل با نوعى عروج، با نوعى پيشروى در بواطن هر يك از اين عوالم همراه است و آن هم بواطنى كه قبل از رسيدن به وجود

صفحه از 153