ص 262، ح 17)
مرحوم مجلسى (ره) ذيل اين حديث گويد:
اسوه به معناى قدوه و پيشواست؛ نيز به معناى آنچه محزون به وسيله آن آرام مىگيرد. عبارت «أسوة أنت قدما» يعنى تو از قديم الگوى خلق بودهاى تا به تو اقتدا كنند يا اينكه به ذكر مصيبت تو هر محزونى آرام گيرد.(همان: ج 44،ص262)
محمّدبن مسلم مىگويد:
به حضور ابوجعفر امام باقر عليه السلام رسيدم در حالى كه گريان بودم. به ايشان سلام كردم و دست و سرشان را بوسيدم. ايشان به من فرمود: چه باعث گريه تو شده است؟ عرض كردم: جانم به فدايت بر غربت خود... مىگريم. آنگاه امام عليه السلام به من فرمود: «... و امّا آنچه از غربت گفتى، فلك بأبيعبداللّه أسوة: امام حسين عليه السلام براى تو اسوه است كه او در سرزمينى دور از ما در فرات قرار دارد... (4: ص 462ـ463، ح 7؛ 41: ج 64، 244، ح 84)
مرحوم مجلسى (ره) ذيل اين حديث در معناى عبارت «فلك بأبيعبداللّه أسوة» گويد:
يعنى خودت را در غربت، شبيه حسين عليه السلام بدان و در حال او تفكّر كن تا غربت بر تو آسان گردد و اين حزن از تو برطرف شود. (همان: ص 64 / 245)
در تاريخ طبرى از ابومخنف و او از عقبهبن ابىالعيزار نقل مىكند كه: حسين عليه السلام براى ياران خود و سپاهيان حرّ، خطبه ايراد فرمود. خدا را ستود و بر او ثنا گفت. سپس فرمود:
... اگر بر پيمانى كه با من بستهايد، باقى و پايدار باشيد، به سعادت و ارزش انسانى خود دست خواهيد يافت؛ زيرا من حسين پسر على و فرزند فاطمه دختر رسول خدا صلى الله عليه و آله وسلمهستم كه وجود من با شما مسلمانان در هم آميخته و فرزندان و خانواده شما در حكم فرزندان و خانواده من هستند (ميان من و مسلمانان جدايى نيست). فلكم فيَّ أسوة: چرا كه در من براى شما الگو و اسوه است (بايد مرا الگوى خود قرار دهيد و از من تبعيّت كنيد)...» (30: ج 4، ص 304)
برخى روايات نيز به اسوهبودن امام عليه السلام در اعمال عبادى و مستحبّات تصريح دارند. (32: ج 5، ص 89، ح 102؛ 15: ج 9، ص 32، ح 6 و ج 1، ص 400، ح 4)