خداوند حكيم به آنان رسيده، پس تنها شيعه است كه بر پيمان توحيد استوار و بدان وفادار مانده است و به آن اعتقاد دارد.
حديث هفتم: امام باقر عليه السلام مىفرمايد:
كَانَتْ شَرِيعَةُ نُوحٍ عليه السلام أَنْ يُعْبَدَ اللَّهُ بِالتَّوْحِيدِ وَ الْإِخْلَاصِ وَ خَلْعِ الْأَنْدَادِ وَ هِيَ الْفِطْرَةُ الَّتِي فَطَرَ النَّاسَ عَلَيْهَا وَ أَخَذَ اللَّهُ مِيثَاقَهُ عَلَى نُوحٍ عليه السلام وَ عَلَى النَّبِيِّينَ عليهم السلام أَنْ يَعْبُدُوا اللّهَ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى وَ لايُشْرِكُوا بِهِ شَيْئا.(۱۹: ج۸، ص۲۸۳)
شريعت نوح عليه السلام آن است كه خداوند به توحيد و اخلاص و كنار زدن شريكها عبادت شود و اين همان فطرتى است كه خداوند مردم را بر آن مفطور كرده و از نوح و ديگر پيامبران عليهم السلام بر آن پيمان گرفته كه خدا را عبادت كنند و چيزى را شريك او نگردانند.
اين حديث شريف هم فطرى بودن توحيد و نفى شرك و اخلاص در بندگى خداوند سبحانه را به روشنى بيان كرده، تأكيد مىكند كه خداوند حكيم بر اين امر از پيامبرانش هم، عهد و پيمان گرفته است.
حديث هشتم: امام صادق عليه السلام مىفرمايد:
كَانَ إِبْرَاهِيمُ عليه السلام فِي شَبِيبَتِهِ عَلَى الْفِطْرَةِ الَّتِي فَطَرَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ الْخَلْقَ عَلَيْهَا حَتَّى هَدَاهُ اللَّهُ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى إِلَى دِينِهِ وَ اجْتَبَاه. (19: ج 8، ص 370) ابراهيم عليه السلام در جوانى، بر فطرتى بود كه خدا خلق را بر آن آفريده است تا اينكه خداى تعالى او را به دين خود هدايت كرد و به نبوّت برگزيد.
در گفتار قبل، در تفسير آيه «كان النّاسُ أمّةً واحِدَةً» روايتى نقل كرديم كه مردم قبل از نوح ضلّال بودند؛ يعنى:
لم يكونواعلى هدًى؛كانواعلى فطرة اللّه التي فطرهم عليهالاتبديللخلق اللّه؛و لميكونواليهتدواحتّى يهديهماللّه.أماتسمع يقول إبراهيم«لَئِنْ لَمْيَهْدِنِي رَبِّي لَأكُونَنَّ مِنَ الْقَوْمِ الضّالِّينَ؟» أي: ناسيا للميثاق.(17:ج1، ص 105) آنان نه بر هدايت، بلكه بر فطرتى كه خدا بر آن مفطورشان كرده است، بودند. خلق خدا را تبديلى نيست. هدايت پيدا نمىكنند تا اينكه خداوند هدايتشان كند. آيا نشنيدى ابراهيم عليه السلام مىگويد: «بىگمان، اگر پروردگارم مرا هدايت نكند از