آيه‏ ى ولايت چند نكته و چند پرسش و پاسخ - صفحه 117

مضمون. اينان به راستى مؤمن‏اند كه ايمان خود را به ستم نيالوده‏اند. خداوند تعالى فرمود: «الّذين آمنوا و لمْ‏يلبسوا إيمانهم بظلم أولئك لهم الأمن و هم مهتدون»۱ به اين دليل، اينان در امن الاهى از هر ضلالت‏اند و هدايت الاهى به سمت صراط مستقيم راـ با تمام وجودـ پذيرفته‏اند. ۲
2ـ 7ـ 3) نيشابورى در تفسير خود ذيل جمله‏ى «لو كان كذلكَ لجاء بقوم يحاربهم» مى‏نويسد:
ياوران شيعه مى‏توانند بگويند: از كجا مى‏دانى كه خداى تعالى گروهى را براى جنگ با كافران نمى‏آورد؟ و شايد مراد خروج مهدى عليه ‏السلام باشد. گويند: جنگ مهدى عليه ‏السلام در آخرالزّمان بعد از رحلت اكثر مردم، چه فايده‏اى دارد؟ پاسخ مى‏دهم: اين سخن در جايى مطرح است كه عقيده به رجعت مطرح نباشد. امّا به عقيده‏ى شيعه، گروهى از اين اصحاب به دنيا برمى‏گردند، با اين‏كه در آيه نيامده كه خداوند گروهى مى‏آورد كه توسّط شمشير به جنگ دشمنان بروند، بلكه آيه مى‏رساند كه در مقابل افراد مرتدّ، گروهى با چنين و چنان ويژگى مى‏آورد. ۳
2ـ 7ـ 4) گفته‏اند كه خليفه‏ى اوّل به جنگ مرتدّان رفت. اين سخن درست نيست؛، زيرا كسانى كه خليفه با آن‏ها جنگيد، دو گروه بودند: گروهى كه در زمان پيامبر صلى‏ الله‏ عليه‏ و‏ آله ‏وسلمكفر ورزيدند و هرگز ايمان نياوردند، مانند اصحاب مسيلمه و سجاح كه كافر حربى بودند. گروهى ديگر نيز از اسلام برنگشتند و مرتدّ نشدند، بلكه زكات را به نماينده‏ى خليفه ندادند و خودشان ميان قوم خود تقسيم كردند؛ زيرا در شايستگى خليفه براى خلافت ترديد كرده بودند. اين مطلب براى كسى كه در كلام آنان دقّت و تدبّر كند، كاملاً روشن مى‏شود. آنان شهادتين مى‏گفتند و نماز مى‏گزاردند. تنها سخن آن‏ها اين بود كه خليفه را براى جانشينى پيامبر صلى‏ الله‏ عليه‏ و‏ آله ‏وسلمشايسته نمى‏ديدند. به سخن ابن‏اعثم در فتوح دقّت كنيد:
سپس زيادبن لبيد چنين صلاح ديد كه براى رفتن به سوى ابوبكر عجله نكند... سپس به يكى از قبايل كِنده رفت... يكى از بزرگان قبيله‏ى بنى‏تميم نزد او آمد... به او گفت: تو ما را به اطاعت مردى مى‏خوانى كه نه با ما پيمان بسته و نه با

1.انعام (۶) / ۸۲.

2.الميزان ۵/ ۳۸۱ـ ۳۸۴.

3.تفسير نيشابورى ۶/ ۱۶۶ (در حاشيه‏ى تفسير طبرى چاپ مصر ۱۳۲۵ قمرى).

صفحه از 124