وَ اجْعَلْ يَقِينِي أَفْضَلَ الْيَقِينِ.[۱]
صحبت در تبیین این جمله نورانی از دعای مکارم الاخلاق بود که بعد از درخواست رسیدن به «أکمل الإیمان»، رسیدن به «أفضل الیقین» طلب شده است. در مقام بیان تفاوت ایمان با یقین گفتیم که یقین بالاترین و والاترین مراتب ایمان است، لذا کسی که به کمال ایمان دست پیدا کند، در واقع قدم به اولین مراتب یقین گذاشته است و باید تا رسیدن به «أفضل الیقین» بکوشد.
زمانی که ظاهراً امام حسن و امام حسین علیه السلام کوچک بودند، امیر مؤمنان علی علیه السلام این سؤال را مطرح کردند که: «فرق ميان ايمان و يقين چيست؟» هر دو از باب ادب سکوت کردند. حضرت به امام حسن علیه السلام فرمود: شما جواب بده. ایشان هم هنرمندانه پاسخ دادند: «بَينَهُما شِبرٌ؛ میان آن دو یک وجب فاصله است.» حضرت سؤال کرد: چگونه؟ جواب داد:
لِأَنَّ الإِيمانَ ما سَمِعناهُ بِآذانِنا وصَدَّقناهُ بِقُلوبِنا، وَاليَقينَ ما أبصَرناهُ بِأَعيُنِنا وَاستَدلَلنا بهِ عَلى ما غابَ عَنّا.[۲]
چون ايمان آن است كه با گوشهاى خود بشنويم و با دلهايمان تصديقش كنيم، و يقين آن است كه با چشمان خود ببينيم و به وسيله آن، به آنچه از ما پنهان است، پى ببريم.
پس فرق ایمان و یقین، فرق برهان و شهود است. گاه انسان پس از شنیدن عقاید حقّه و اقرار به آن، از طریق برهان و استدلال، به باور و تصدیق قلبی میرسد، گاه این باور قلبی با دیدن حقایق و شهود آنها حاصل میشود. در یک مثال ساده، ممکن است شما بشنوید که در مکّه جایی است به نام کعبه و فلان مقام و از این طریق علم پیدا کنید که چنین جایی وجود دارد؛ ولی این علم کجا و یقینی که پس از توفیق حضور در مسجدالحرام و دیدن آنجا برایتان حاصل میشود، کجا!
اگر انسان خدا را با استدلالهای فلسفی و کلامی چون برهان امکان و نظم و... تصدیق کند، به وجود او مؤمن شده و اگر با شهود قلبی او را باور کند، به وجود او یقین پیدا کرده است، چرا که استدلال سمعی مقدمه ایمان و شهود مقدمه یقین است. همان طور که امیر مؤمنان علیه السلام در جواب شخصی که پرسید: آیا پروردگارت را دیدهای؟، فرمود:
ما كُنتُ أَعبُدُ رَبّا لَم أَرَهُ.
«من پروردگارى را كه نديده باشم، عبادت نمىكنم.» عرض کرد: «چگونه او را ديدهاى؟» فرمود:
لَم تَرَهُ العُيوُن بِمُشاهَدَةِ الأَبصارِ ولكِن رَأَتهُ القُلوبُ بِحَقائِقِ الإِيمانِ.[۳]
چشمها با نگاهِ سر او را نديدهاند؛ بلكه دلها با حقايق ايمان [و تصديقات يقينى،] او را ديدهاند.
[۱]. الصحيفة السجادية، ص ۹۲، الدعاء ۲۰.
[۲]. مشكاة الأنوار، ابوالفضل الطبرسی، ص ۴۸ ح ۳۴. .
[۳]. الكافي، شیخ کلینی، ج ۱ ص ۱۳۸ ح ۴.