55
مباني شناخت

ايمان و كفر نيست ؛ اما از نظر معرفت شناسى ، قطعا ميان اين دو فاصله است .
اما از نظر معرفت شناسى ، شك كننده ، تنها در صورتى كافر است كه منكر اصول اعتقادى اسلام باشد ؛ ولى در صورتى كه آنها را انكار نكند ، بويژه در صورتى كه درصدد تحقيق و يافتن حقيقت باشد ، كافر نيست ؛ بلكه جاهل و مستضعف اعتقادى محسوب مى گردد .
بنا بر اين ، از نظر فقهى ، ميان كفر و ايمانْ فاصله نيست و هر كس حقيقتا يا حُكما مؤمن نباشد ، كافر محسوب مى شود ؛ ولى از نظر معرفت شناسى ، ميان كفر و ايمانْ فاصله است . به سخن ديگر ، از نظر معرفت شناسى ، فرق است ميان جاهلى كه جهل خود را انكار نمى كند و جاهلى كه جهل خود را انكار مى كند ، و كافر ، در واقع ، جاهلى است كه جهل خود را انكار مى كند و مدّعى علم است .
اينك در پايان اين فصل ، به دو پرسش مهمّ باقى مانده مى پردازيم :
1 . آيا تحقيق در هر زمينه ، حتما به دستيابى به حقيقت و شناخت واقعيت ، منتهى مى گردد؟
به سخن ديگر ، آيا تحقيق ، در هر زمينه كه باشد ، پژوهشگر را به هدفش از تحقيق مى رساند ، يا ممكن است پژوهشگر به تحقيق بنشيند و به نتيجه اى نرسد و يا گمان كند به معرفت حقيقى دست يافته ، با آن كه در واقع ، نرسيده است؟
2 . آيا براى ارزيابى درستىِ يك نظريّه يا عقيده ، معيارى وجود دارد يا خير؟
پاسخ پرسش اوّل ، اين است كه : براى شناخت ، شرايط و موانعى است كه اگر پژوهشگر ، موانعش را بر طرف سازد و شرايطش را محقَّق كند ، ضرورتا به نتيجه مطلوب مى رسد كه در آينده به تفصيل ، به شرح آن خواهيم پرداخت .
پاسخ پرسش دوم نيز به خواست خداوند ، در فصل آينده خواهد آمد .


مباني شناخت
54

لازم به ذكر است كه وقتى به مسئله معرفت خداوند رسيديم ، روشن خواهيم ساخت كه منكِران وجود خداوند عز و جل ـ به فرض كه دلايلى درست اقامه كنند ـ در نهايت بر يك چيز دليل مى آورند و آن ، اين است كه انسان ، راهى براى معرفت ماوراى طبيعت ندارد ؛ يعنى در توان انسان نيست كه بداند ماوراى طبيعتِ محسوس ، چيزى وجود دارد يا خير . ۱
اينان ، اگر تنها به اين نادانى اعتراف كنند ، كافر نيستند ؛ ليكن آنان تنها به نادانى خويش اعتراف نمى كنند ، بلكه فراتر رفته ، از نادانى خود ـ كه به نظر آنان ، علم و دانايى است ـ ميوه چينى مى كنند . به ديگر سخن ، آنان از اين نادانى ، براى ديدگاه خود درباره مسائل متافيزيكى (ماوراى طبيعى) پايه و مبنا مى سازند . در نتيجه چنين رأى مى دهند كه چيزى جز طبيعتِ محسوس ، وجود ندارد . اينچنين است كه نادانى و كفر ، همراه مى شوند و انسان ، نادانى اش را با دانش خيالى ، پنهان مى سازد .

فاصله ميان ايمان و كفر

در اين جا بايد به اين پرسش ، پاسخ داد كه : بر پايه آنچه در تبيين رابطه جهل و كفر گذشت ، ميان كفر و ايمان ، فاصله وجود دارد و كسى كه دچار ترديد و شك در اصول اعتقادى اسلام است ، اما آنها را انكار نمى كند ، نه مسلمان است و نه كافر ، در صورتى كه از نظر فقهى ، فاصله اى ميان كفر و ايمان نيست و هر كس مؤمن نباشد ، كافر است . چرا ؟
پاسخ اين سؤال ، اين است كه : آنچه در اين جا مورد بررسى است ، رابطه جهل و كفر از نظر معرفت شناسى است ، نه از نظر فقهى . درست است كه از نظر فقهى و بر اساس متون دينى فراوانى كه در اين زمينه وجود دارد ، ۲ فاصله اى ميان

1.ر . ك : همان : ج ۴ (بخش يكم / فصل سوم / عقل) .

2.. مانند آيه ۶۷ از سوره نمل . نيز ، ر . ك : الكافى : ج ۲ ص ۳۸۶ ح ۱۰ و ۱۱ .

  • نام منبع :
    مباني شناخت
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1388
    نوبت چاپ :
    دوم
تعداد بازدید : 483005
صفحه از 484
پرینت  ارسال به