كاربرد روش‌های اصول استنباط - صفحه 43

كاربرد روش‌های اصول استنباط

در معنا‌کاوی از الفاظ کتاب و سنت در عرفان و اخلاق مأثور (بر اساس تحلیل مستندْشناختی کتاب سِرُّ الإسراء)

مصطفی همدانی۱

چکیده

این تحقیق با هدف گسترش کارکرد قواعد علم اصول استنباط به حوزه‌های عرفان و اخلاق اسلامی، به تجزیه و تحلیل روش استنباطی کتاب سر الاسراء، نوشته آیة الله علی سعادت‌پرور رحمه الله پرداخته است.

روش این تحقیق، تحلیلِ مستندشناختی کتاب «سر الاسراء» است. ارائه الگویی عملی از تفقّه روش‌مند در استنباط آموزه‌های عرفانی و اخلاقی از منابع مأثور، بر اساس قواعد دانش اصول، اولین دستاورد این تحقیق است. کشف شیوه‌ها‌ی خاص مؤلف در ارزیابی این قواعد ظنی بر اساس قراین مأثور و نیز انعطاف بخشیدن به کارکرد قواعد بر اساس دلالت نصوص، دومین دستاورد این پژوهش است؛ به این معنا که ایشان با ارجاع قواعد به متن کتاب و سنت از تحکّم قوانین علم اصول در «معنا‌دهی» به متون مأثور پرهیز کرده، بلکه پس از تمهید قواعد، از تشکیل «خانواده حدیث» و «بررسی قراین» بهره برده و قواعد را در جایگاه واقعی آنان، یعنی در «خدمت» معنا‌خوانی و دلالت‌یابی از قرآن و حدیث گماشته‌اند.

کلیدواژه‌ها: سر الاسراء، اخلاق مأثور، عرفان مأثور، اصول استنباط، قواعد استنباط عرفانی، قواعد استنباط اخلاقی.

مقدمه

عرفان، در طبقه‌بندی متعارف، در زمره علوم معقول _ که دارای بن‌مایه کشفی است _ طبقه‌بندی می‌شود؛ به این معنا که یافته‌های عارف را به زبان عقل بیان می‌کند؛۲ همان طور که اخلاق نیز در زمزه علوم معقول _ که دارای ریشه‌های مأثور است _

1.. دانش‌آموختۀ فقه و فلسفۀ حوزۀ علمیۀ قم.

2.. مجموعه آثار شهید مطهری، ج۲۳، ص۲۹؛ هم‏چنین، ر.ک: تمهید القواعد، ص۱۲؛ مصباح‌الانس، ص۱۳ - ۱۶؛ شرح فصوص ‌الحکم، ص۷.

صفحه از 70