پژوهشی در باره جامعیت قرآن

پژوهشی در باره جامعیت قرآن

با توجه به احادیث و اقوال علما معنای جامعیت قرآن تبیین شده است.

از مباحث مهم و بحث برانگیز در باره قرآن، جامعیت این کتاب الهی است که تشریح و بررسی دقیق این موضوع، می تواند نوع نگاه ما به قرآن و میزان بهره برداری ما از آن را، معین کند.

گفتنی است روایات اهل بیت(ع) در این باره را به دو دسته می توان تقسیم کرد:

دسته اوّل، روایاتی هستند که کتاب و سنّت را جامع علوم و معارف دانسته اند؛ مانند: روایاتی که پیشتر با عنوان «همه چیز در کتاب و سنّت است»، گذشت. (ر.ک: شناخت نامه حدیث، ج ۱ ص ۵۵)

دسته دوم، روایاتی که همانند ظاهر شماری از آیات، جامعیت قرآن را به طور مطلق، ذکر کرده اند که در ادامه بحث، با عنوان «جامعیت مطلق»، خواهند آمد.[۱]

با اندکی تأمّل در این دو دسته روایات و در نظر داشتن این نکته که سنّت، در حقیقت، تبیین و تفسیر قرآن است[۲]، روشن می شود که این روایات، نه تنها تعارضی با هم ندارند، بلکه مکمّل یکدیگرند. اکنون باید ببینیم مراد از جامعیت قرآن چیست؟

قرآن پژوهان، در این که مراد از جامعیت، چیست و قرآن، چگونه و کدام نیازمندی های علمی و معنوی انسان را بر می آورَد، آرای گوناگونی دارند که برخی از مهم ترین های آنها بدین قرارند:

  1. جامعیت مطلق

از نظر برخی قرآن پژوهان، جامعیت قرآن، مطلق است. بر اساس این نظر، قرآن، هر آنچه را که بتوان تصوّر کرد و نام دانش برآن نهاد، در خود، جای داده است، هر چند ما از شناختن آنها قاصریم. برخی طرفداران این نظریه، از علومی مانند: طب، مناظره، هندسه، جبر و مقابله، نجوم و... را یاد کرده و بر آن رفته اند که همه این علوم در قرآن، وجود دارند.[۳]این گروه، با استناد به آیاتی که قرآن را «تبیان» و جامع مطالب و تفصیل دهنده هر چیزی معرّفی می کند، در دفاع از نظریه خویش کوشیده اند. از این آیات اند:

«وَ نَزَّلْنَا عَلَیک الْکتَـبَ تِبْیـنًا لِّکلِّ شَی ءٍ وَ هُدًی وَ رَحْمَةً وَ بُشْرَی لِلْمُسْلِمِینَ. [۴]

و این کتاب را که روشنگر هر چیزی است و برای مسلمانان، ره نمود و رحمت و بشارتگری است، بر تو نازل کردیم».

«مَا کانَ حَدِیثًا یفْتَرَی وَلَـکن تَصْدِیقَ الَّذِی بَینَ یدَیهِ وَ تَفْصِیلَ کلِّ شَی ءٍ وَ هُدًی وَ رَحْمَةً لِّقَوْمٍ یؤْمِنُونَ. [۵]

سخنی نیست که به دروغ ساخته شده باشد، بلکه تصدیق کتاب هایی است که پیش از آن بوده و روشنگر هر چیز است و برای مردمی که ایمان می آورند، ره نمود و رحمتی است».

روایات پُرشماری نیز جامعیت مطلق قرآن را تأیید کرده اند و دلیلی بر این مدّعایند.

برخی از این روایات، قرآن را «جامع علم اوّلین و آخرین» معرّفی می کنند که باید با تفکر در معانی این کتاب الهی، به آن علوم دست یافت:

هر کس خواهان علم اوّلین و آخرین است، قرآن، را بکاود. [۶]

بر اساس روایتی، امام صادق(ع) سوگند یاد کرده که هیچ گاه انسان در حسرت نخواهد ماند که چرا فلان مطلب در قرآن نیست:

خداوند ـ تبارک و تعالی ـ، بیان هر چیزی را در قرآن، فرو فرستاد، چندان که ـ به خدا سوگند ـ هیچ چیزی را که بندگان، بدان نیاز دارند، فروگذار نکرد، مگر آن که خداوند آن را در قرآن، نازل کرده است. [۷]

در روایتی دیگر از ایشان، آمده است:

خداوندِ توانا که راستگو و نیکی کننده است، کتابش را بر شما فرو فرستاد و اخبارِ مربوط به شما و اخبار پیشینیان و اخبار آیندگان پس از شما و اخبار آسمان و زمین [همه] در آن اند. اگر کسی نزد شما بیاید و از آنها آگاهتان کند، قطعا شگفت زده خواهید شد. [۸]

امام صادق(ع) همچنین فرمود:

خداوند ـ که یادش گرامی باد ـ پیامبر شما را خاتم پیامبران قرار داد. بنا بر این، پس از او هرگز پیامبری برانگیخته نمی شود و کتاب شما را پایان بخش کتاب ها [ی الهی] قرار داد. بنا بر این، پس از آن، هرگز کتابی نخواهد بود و بیان همه چیز و [چگونگی] آفرینش شما و آفرینش آسمان ها و زمین را و خبر آنچه پیش از شما بوده و [احکام ]داوری میان شما، و خبر آنچه را که پس از شما خواهد بود، و موضوع بهشت و آتش و فرجام کارِ شما را در قرآن، نازل فرموده است. [۹]

با توجّه به این احادیث و بویژه عبارت «خلقکم وخلق السماوات والأرض»، دانسته می شود که قرآن، افزون بر امور تشریعی، امور تکوینی، نظیر خلقت آسمان و زمین و اخبار گذشته، حال و آینده را نیز در بردارد. مؤید این برداشت، نقلی از امام صادق(ع) است که احکام و حلال و حرام را تنها بخش کوچکی از قرآن دانسته است.[۱۰]

  1. جامعیت هدایتی

گروهی با بی اساس دانستن ادّعای جامعیت مطلق قرآن، مقصود از کمال و جامعیت قرآن را جامعیت در شئون دینی، اعم از اصول و فروع آن دانسته و روایات جامعیت قرآن را بر فهم باطن الفاظ که نزد معصومان(ع) است، حمل کرده اند.[۱۱]

این گروه معتقدند شأن قرآن و دین، اقتضا نمی کند در اموری که مربوط به یافته های خود بشر است، وارد شود و حتی راه نمایی کردن او هم معنا ندارد؛ زیرا خداوند به انسان، عقل داده و انسان را توانمند و خردورز و کاوشگر آفریده و میدان تأثیرپذیری را در طبیعت، باز گذاشته و لزومی ندارد که خداوند، فرمول شیمی یا مسائل ریاضی را توضیح دهد[۱۲]و اگر هم بحثی از علوم تجربی، ریاضی، نجوم و مانند آن در قرآن آمده، فقط جنبه هدایتی و تربیتی آن مورد نظر بوده است.[۱۳]

آیاتی که غرض از نزول قرآن را هدایت می دانند، این نظر را تقویت می کنند؛ مانند:

«الر کتَـبٌ أَنزَلْنَـهُ إِلَیک لِتُخْرِجَ النَّاسَ مِنَ الظُّـلُمَـتِ إِلَی النُّورِ. [۱۴]

الف، لام، راء. ما قرآن را بر تو (پیامبر) نازل کردیم تا با آن، مردم را از تاریکی ها به سوی نور بیرون ببری».

«وَ نُنَزِّلُ مِنَ الْقُرْءَانِ مَا هُوَ شِفَآءٌ وَ رَحْمَةٌ لِّلْمُؤْمِنِینَ. [۱۵]

و ما از قرآن، آنچه را برای مؤمنان شفا و رحمت است، نازل می کنیم».

«شَهْرُ رَمَضَانَ الَّذِی أُنزِلَ فِیهِ الْقُرْءَانُ هُدًی لِّلنَّاسِ. [۱۶]

ماه رمضان، ماهی که قرآن در آن فرو فرستاده شد، [که] برای عموم مردم، ره نمود است».

شیخ طوسی[۱۷]و طَبرِسی، «تِبْیـنًا لِّکلِّ شَی ءٍ» را بیان مشکلاتی دانسته اند که مربوط به امور دین است.[۱۸]زمخشری نیز آیه را در ارتباط با امور دینی و بیان امور مربوط به سعادت افراد دانسته است.[۱۹]علاّمه طباطبایی نیز با توجّه به نقش هدایتی قرآن، مراد از «کلّ شی ء» را همه چیزهایی دانسته که بازگشت آنها به هدایت است، از معارف مرتبط به مبدأ و معاد گرفته تا اخلاق فاضله، احکام و ادیان الهی و قصص و مواعظی که مردم در هدایت و راه یافتنشان به آن محتاج اند.[۲۰]

روایاتی نیز وجود دارند که قرآن را در بیان احکام و قوانین مورد نیاز مردم برای زندگی سعادتمندانه، جامع دانسته اند. در نقلی از امام علی(ع) آمده است:

خداوند، حکمی از دین خود را بر شما پنهان نگذاشت و هیچ مطلبی را که مورد رضایت و خشنودی اش باشد، وا نگذاشت، جز این که نشانی آشکار و آیه ای محکم که از آن جلوگیری یا به سوی آن دعوت کند، برایش قرار داد. [۲۱]

ایشان، در ادامه، مستند کلام خود را«مَّا فَرَّطْنَا فِی الْکتَـبِ مِن شَی ءٍ»[۲۲]و«تِبْیـنًا لِّکلِّ شَی ءٍ»[۲۳]قرار داده است.

سخن فاطمه زهرا علیهاالسلام در «خطبه فدکیه»، با بیانی کوتاه، مؤید این حقیقت است:

در آن، حجّت های نورانی خداوند و حرام های تعیین شده او و فضائل فراخوانده اش و عام های فراگیر کفایت کننده او و رخصت های ارزانی شده اش و قوانین و احکام واجب گشته اش، بیان شده اند. [۲۴]

از این روایات است نقلی از امام رضا(ع) که در آن، قرآن را شامل حلال و حرام و حدود و احکام و هر آنچه بندگان بدان نیاز دارند، معرّفی می کند.[۲۵]پس با توجّه به این روایات، فهمیده می شود که تفصیل حلال و حرام و حدود و احکام و به طور کلّی آنچه انسان بدان نیازمند است، در قرآن وجود دارد و به بیان امام صادق(ع)، حتّی حکم قضایی مربوط به اختلاف اشخاص نیز در آن آمده است.[۲۶]

  1. جامعیت قرآن در برابر دیگر کتاب های الهی

این گروه، جامعیت قرآن را در مقایسه با دیگر متون وحیانی دانسته و در توضیح آن آورده اند که چون ذات خداوند بر قلوب انبیا(ع) تجلّی می کند و این تجلّیات به اعتبار اختلاف قلوب آنها متفاوت اند و با توجّه به این که پیامبر اکرم(ص) خاتم پیامبران و مظهر تجلّی اسم اللّه اعظم است، از این رو، آن حضرت، جامع کمالات پیامبران و کتاب او نیز جامع کتاب های وحیانی است.[۲۷]

آیات و روایاتی که بر مُهَیمِن (مسلّط و مُشْرف) بودن قرآن اشاره دارند، مؤید این مطلب اند که از آن جمله است:

«وَأَنزَلْنَآ إِلَیک الْکتَـبَ بِالْحَقِّ مُصَدِّقًا لِّمَا بَینَ یدَیهِ مِنَ الْکتَـبِ وَمُهَیمِنًا عَلَیهِ. [۲۸]

و این کتاب را به سوی تو به حق فرو فرستادیم، در حالی که کتاب ها[ی الهی پیشین] را تصدیق می کند و نسبت به آن، [مسلّط و] نگهبان است».

در روایتی از پیامبر اکرم(ص) آمده است:

سوره های بلند، به جای تورات به من داده شده اند، صدتایی ها، به جای انجیل و مثانی (دوگان ها) به جای زبور. سوره های تفصیلی [و کوتاه] نیز ـ که ۶۸ سوره اند ـ، افزون، به من داده شده اند. این قرآن، حاکم بر دیگر کتاب ها[ی الهی] است. تورات، از آنِ موسی است و انجیل، از آنِ عیسی است و زبور، از آنِ داوود[(ع)]. [۲۹]

در روایت دیگری آمده است:

وَ َاعطیتُ جَوامِعَ الکلِمِ. [۳۰]

خدا به من کلمات جامع داده است.

ابن عربی، در شرح این روایت آورده است که همه حقایق و معارف به پیامبر(ص)داده شده است و به همین دلیل، قرآن، همه معانی کتاب های انبیای سابق را جمع کرده است.[۳۱]امام خمینی رحمه الله، مراد از «جوامع الکلم» را وجود تمام منازل، از اسفل ملکی تا اعلی مراتب روحانیت و ملکوت، در قرآن دانسته و در ادامه آورده است: با توجّه به این که افراد در مدارک و معارف، مختلف و متفاوت اند، قرآن به طوری نازل شده که هر کس به حسب کمال و ضعف ادراک و معارف و به حسب درجه ای که از علم دارد، از آن استفاده می کند.[۳۲]

نتیجه

با نگاهی گسترده به مجموع آیات و روایات، می توان گفت جامعیت قرآن، نسبت به همه معارف مورد نیاز برای هدایت بشر (اعم از: احکام، عقاید، تاریخ و هر آنچه در این خصوص، مؤثّر باشد)، پذیرفتنی است؛ امّا جامعیت مطلق قرآن، از ظواهر الفاظ قرآن، قابل استنباط نیست؛ زیرا مطالبی مانند: فرمول های ریاضی، فیزیک و شیمی، در مدلول لفظی آیات قرآن نیستند. با این حال، با فرض صحّت روایاتی که قرآن را مشتمل بر علم همه موجودات «عِلمُ ما کانَ وَ ما یکونُ وَ ما هُوَ کائِنٌ إلی یومِ القِیامَةِ» دانسته اند، باید اذعان کرد که در این صورت، دلالت قرآن بر همه علوم، از طریق دلالت لفظی نخواهد بود؛ بلکه با اشاراتی است که اسرار و زوایای پنهان را کشف می کند و فهم متعارف مخاطبان، از آن محروم است.[۳۳]بنا بر این، جامعیت مطلق قرآن، در خصوص پیامبر(ص) و اهل بیت(ع) است که به بطون قرآن دسترسی دارند، چنان که از امام علی(ع) نقل است که فرمود:

از من، در باره قرآن بپرسید؛ چرا که دانش اوّلین و آخرین، در قرآن است. [قرآن] برای هیچ گوینده ای [جای] سخن نگذاشته است و تأویل آن را جز خدا و استواران در دانش، کسی نمی داند و اینان، یک نفر نیستند. پیامبر خدا(ص)، یکی از ایشان بود که خداوند سبحان، آن را به او آموخت و پیامبر خدا(ص) هم آن را به من آموخت و [تأویل قرآن ]در فرزندان [معصومِ] او تا روز قیامت، باقی خواهد ماند. [۳۴]

بر پایه این روایت و روایات مشابه،[۳۵]اهل بیت(ع) تنها کسانی هستند که به بطون و حقایق قرآن، دسترسی داشته و از این طریق با همه علوم و معارف دیگر آشنایند.


[۱]. برای آگاهی از روایات بیشتر در این باره، می توانید به شناخت نامه قرآن: جلد دوم فصل ششم «جامعیت قرآن»، مراجعه فرمایید.

[۲]. «وَ أَنزَلْنَا إِلَیک الذّکرَ لِتُبَینَ لِلنَّاسِ مَا نُزّلَ إِلَیهِمْ ؛ و این قرآن را به سوی تو فرود آوردیم تا برای مردم، آنچه را به سوی ایشان نازل شده است، توضیح دهی» نحل: آیه ۴۴.

[۳]. الإتقان فی علوم القرآن: ج ۲ ص ۳۳۸ ـ ۳۳۰. برای آگاهی بیشتر، ر. ک: التمهید فی علوم القرآن: ج ۶ ص ۱۹ ـ ۲۰.

[۴]. نحل: آیه ۸۹.

[۵]. یوسف: آیه ۱۱۱.

[۶]. تفسیر الثعالی: ج ۱ ص ۱۲۳، کنز العمّال: ج ۱ ص ۵۴۸ ح ۲۴۵۴ به نقل از دیلمی از اَنَس: «مَن أرادَ عِلمَ الأَوَّلینَ وَالآخِرینَ فَلیثَوِّرِ القُرآنَ».

[۷]. الکافی: ج ۱ ص ۵۹ ح ۱، المحاسن: ج ۱ ص ۴۱۶ ح ۹۵۶: «إنَّ اللَّهَ ـ تَبارَک وَ تَعالی ـ أنزَلَ فی القُرآنِ تِبیانَ کلِّ شَی ءٍ، حَتّی وَاللَّهِ ما تَرَک اللَّهُ شَیئا یحتاجُ إلَیهِ العِبادُ، حَتّی لایستَطیعَ عَبدٌ یقولُ: لَو کانَ هذا اُنزِلَ فِی القُرآنِ، إلاّ وَ قَد أنزَلَهُ اللَّهُ فیهِ».

[۸]. الکافی: ج ۲ ص ۵۹۹ ص ۳، تفسیر العیاشی: ج ۱ ص ۸ ح ۱۸: «إنَّ العَزیزَ الجَبّارَ أنزَلَ عَلَیکم کتابَهُ وَ هُوَ الصّادِقُ البارُّ، فیهِ خَبَرُکم وَ خَبَرُ مَن قَبلَکم وَ خَبَرُ مَن بَعدَکم، وَ خَبَرُ السَّماءِ وَ الأَرضِ، وَ لَو أتاکم مَن یخبِرُکم عَن ذلِک لَتَعَجَّبتُم».

[۹]. الکافی: ج ۱ ص ۲۶۹ ح ۳: «إنَّ اللَّهَ ـ عَزَّ ذِکرُهُ ـ خَتَمَ بِنَبِیکمُ النَّبِیینَ فَلا نَبِی بَعدَهُ أبَدا، وَ خَتَمَ بِکتابِکمُ الکتُبَ فَلا کتابَ بَعدَهُ أبَدا، وَ أنزَلَ فیهِ تِبیانَ کلِّ شَی ءٍ، وَ خَلْقَکم وَ خَلْقَ السَّماواتِ وَ الأَرض، وَ نَبَأَ ما قَبلَکم وَ فَصْلَ ما بَینَکم وَ خَبَرَ ما بَعدَکم، وَ أمْرَ الجَنَّةِ وَالنّارِ وَ ما أنتُم صائِرونَ إلَیهِ».

[۱۰]. بصائر الدرجات: ص ۱۹۵ ح ۲.

[۱۱]. ر. ک: التمهید فی علوم القرآن: ج ۶ ص ۱۹ ـ ۳۰.

[۱۲]. همان: ص ۲۹.

[۱۳]. ر. ک: التفسیر و المفسّرون: ج ۲ ص ۴۶۹ ـ ۴۷۲.

[۱۴]. ابراهیم: آیه ۱.

[۱۵]. اسرا: آیه ۸۲.

[۱۶]. بقره: آیه ۱۸۵.

[۱۷]. التبیان فی تفسیر القرآن: ج ۶ ص ۴۱۸.

[۱۸]. مجمع البیان: ج ۶ ص ۵۸۶.

[۱۹]. الکشّاف: ج ۲ ص ۳۴۱.

[۲۰]. المیزان فی تفسیر القرآن: ج ۱۲ ص ۳۲۵.

[۲۱]. نهج البلاغة: خطبه ۱۸۳.

[۲۲]. «ما هیچ چیز را در این کتاب، فروگذار نکردیم» انعام: آیه ۳۸.

[۲۳]. «بیانگر همه چیز و مایه هدایت و رحمت و بشارت برای مسلمانان است» انعام: آیه ۳۸.

[۲۴]. کتاب من لا یحضره الفقیه: ج ۳ ص ۵۶۷ ح ۴۹۴۰: «فیهِ تِبیانُ حُجَجِ اللَّهِ المُنَوَّرَةِ، وَ مَحارِمِهِ المَحدودَةِ، وَ فَضائِلِهِ المَندوبَةِ، وَ جُمَلِهِ الکافِیةِ، وَ رُخَصِهِ المَوهوبَةِ، وَ شَرایعِهِ المَکتوبَةِ».

[۲۵]. الکافی: ج ۱ ص ۱۹۹ ح ۱، کمال الدین: ص ۶۷۵ ح ۳۱، معانی الأخبار: ص ۹۶ ح ۲، تحف العقول: ص ۴۳۶، الأمالی، صدوق: ص ۷۷۳ ح ۱۰۴۹، الاحتجاج: ج ۲ ص ۴۳۹ ح ۳۱۰، الغیبة، نعمانی: ص ۲۱۷ ح ۶ به نقل از عبد العزیز بن مسلم، بحار الأنوار: ج ۲۵ ص ۱۲۱ ح ۴.

[۲۶]. الکافی: ج ۷ ص ۱۵۸ ح ۳، تهذیب الأحکام: ج ۹ ص ۳۵۷ ح ۱۲۷۵.

[۲۷]. ر. ک: شرح فصوص الحکم: ص ۱۱۵۶ ـ ۱۱۵۳ و آداب الصلوة: ص ۳۱۰.

[۲۸]. مائده: آیه ۴۸.

[۲۹]. الکافی: ج ۲ ص ۶۰۱ ح ۱۰: «اعطیتُ السُّوَرَ الطِّوالَ مَکانَ التَّوراةِ، وَ أعطیتُ المِئینَ مَکانَ الإِنجیلِ، وَ أعطیتُ المَثانِی مَکانَ الزَّبورِ، وَ فُضِّلتُ بِالمُفَصَّلِ؛ ثَمانٌ وَ سِتّونَ سورَةً، وَ هُوَ مُهَیمِنٌ عَلی سائِرِ الکتُبِ، وَالتَّوراةِ لِموسی وَالإِنجیلِ لِعیسی وَ الزَّبورِ لِداودَ».

[۳۰]. سنن الدار قطنی: ج ۴ ص ۱۴۴ ح ۸ ؛ الأمالی، طوسی: ص ۴۸۴ ح ۱۰۵۹.

[۳۱]. شرح فصوص الحکم: ص ۱۱۵۶.

[۳۲]. آداب الصلاة: ص ۳۱۰ ـ ۳۰۹.

[۳۳]. المیزان فی تفسیر القرآن: ج ۱۲ ص ۳۲۵.

[۳۴]. تأویل الآیات الظاهرة: ج ۲ ص ۵۵۵ ح ۱۰، تفسیر فرات: ص ۶۸ ح ۳۸: «سَلونی عَنِ القُرآنِ فَإِنَّ فِی القُرآنِ عِلمَ الأَوَّلینَ وَالآخِرینَ، لَم یدَع لِقائِلٍ مَقالاً، وَ لا یعلَمُ تَأویلَهُ إلاَّاللَّهُ وَالرّاسِخونَ فِی العِلمِ، وَ لَیسوا بِواحِدٍ، وَ رَسولُ اللَّهِ(ص) کانَ واحِدا مِنهُم عَلَّمَهُ اللَّهُ سُبحانَهُ إیاهُ، وَ عَلَّمَنیهِ رَسولُ اللَّهِ(ص)، ثُمَّ لا یزالُ فی بَقِیتِهِ إلی یومِ القِیامَةِ».

[۳۵]. ر. ک: شناخت نامه قرآن: ج ۴ ص ۵۹ استواران در دانش و در شناخت تأویل و ج ۱ ص ۷۰ (آشنایی با حقایق قرآن).