نسبت عدالت و اخلاق در « نهج ‌البلاغه » - صفحه 12

پیوند عدالت و اخلاق

عدالتى كه در اندیشه و سیره امیر مؤمنان على علیه السلام مشاهده مى‏شود، عدالتى است اخلاقى، بدین معنا كه درک امام از عدالت و ساختار آن، مبتنى بر اخلاق است. عدالت‏گرایى امام على علیه السلام از جنس اخلاق‏گرایى، و اخلاق‏گرایى آن حضرت از سنخ عدالت‏گرایى است. عدالت بى‏اخلاق در قاموس امام معنا ندارد و شناخته شده نیست. از این ‏رو آن پیشواى عدالت‏خواهان، هر عمل و اقدامش در جهت بر پایى عدالت، عمل و اقدامى اخلاقى بود.

1. تحقّق برنامه عدالت از مجراى اخلاق

امام على علیه السلام حكومت را به خواست مردمان و براى ایشان به دست گرفت تا بدان، عدالت و امنیت و رفاهت و تربیت فراهم نماید. امّا همه این‏ها را از مجراى اخلاق مى‏جست. از این ‏رو در نخستین خطبه‏هاى حكومتى خویش كه در آن برنامه خود را براى تحقق عدالت مطرح كرده است 1، آن را تنیده با اخلاق عنوان نموده تا همگان بدانند كه على علیه السلام در مقام بر پا كرن عدالتى اخلاق‏گرا است. امیر مؤمنان على علیه السلام در خطبه‏اى كه پس از بیعت ایراد كرده فرموده است:
ذِمَّتِی بِمَا أَقُولُ رَهِینَةٌ، وَ أَنَا بِهِ زَعِیمٌ إِنَّ مَنْ صَرَّحَتْ لَهُ الْعِبَرُ عَمَّا بَینَ یدَیهِ مِنَ الْمَثُلَاتِ حَجَزَتْهُ التَّقْوَى عَنْ تَقَحُّمِ الشُّبُهَاتِ. أَلَا وَ إِنَّ بَلِیتَكُمْ قَدْ عَادَتْ كَهَیئَتِهَا یوْمَ بَعَثَ اللهُ نَبِیهُ. وَ الَّذِی بَعَثَهُ بِالْحَقِّ لَتُبَلْبَلُنَّ بَلْبَلَةً، وَ لَتُغَرْبَلُنَّ غَرْبَلَةً، وَ لَتُسَاطُنَّ سَوْطَ الْقِدْرِ حَتَّى یعُودَ أَسْفَلُكُمْ أَعْلَاكُمْ، وَ أَعْلَاكُمْ أَسْفَلَكُمْ، وَلَیسْبِقَنَّ سَابِقُونَ كَانُوا قَصَّرُوا، وَ لَیقَصِّرَنَّ سَبَّاقُونَ كَانُوا سَبَقُوا. وَ اللهِ مَا كَتَمْتُ وَشْمَةً، وَ لَا كَذَبْتُ كِذْبَةً. وَ لَقَدْ نُبِّئْتُ بِهذَا الْمَقَامِ وَ هذَا الْیوْمِ. أَلَا وَ إِنَّ الْخَطَایا خَیلٌ شُمُسٌ حُمِلَ عَلَیهَا أَهْلُهَا وَ خُلِعَتْ لُجُمُهَا فَتَقَحَّمَتْ بِهِمْ فِی النَّارِ. أَلَا وَ إِنَّ التَّقْوَى مَطَایا ذُلُلٌ حُمِلَ عَلَیهَا أَهْلُهَا وَ أُعْطُوا أَزِمَّتَهَا فَأَوْرَدَتْهُمُ الْجَنَّةَ 2؛
پیمان من بدان چه مى‏گویم در گرو است، و به درستى گفتارم متعهّد و پایبندم. كسى كه سرانجام‏هاى وخیم آینده را با آموزش‏هاى روشنگر عبرت‏ها، از دریچه پیشامدهاى حاضر مشاهده كند، البته پرواپیشگى [چون سدّى محكم و معیارى جداكننده] او را از اقدام به كارهاى شبهه‏ناک و افتادن در آن‌ها باز مى‏دارد. هشیار باشید كه بلیه و آزمایش كنونى شما به وضع و سامان همان روزى برگشته است كه خداوند پیامبرش را برانگیخت [تا آن اوضاع را دگرگون كند]. به خدایى كه او را بر اساس و اقتضاى حق برانگیخت، هر آینه

1.ر.ک: المعیار و الموارنه، ص۱۰۹ _ ۱۱۴؛ الکافی، ج۸، ص۳۶۰ _ ۳۶۲؛ تحف العقول، ۱۲۴ _ ۱۲۶؛ الأمالی، طوسی، ج۲، ص۳۳۷ _ ۳۴۲؛ شرح ابن أبی الحدید، ج۷، ص۳۶ _ ۴۲؛ نهج السّعاده فی مستدرک نهج البلاغه، ج۱، ص۲۰۰ _ ۲۰۶

2.نهج البلاغه، کلام۱۶

صفحه از 28