نسبت عدالت و اخلاق در « نهج ‌البلاغه » - صفحه 13

سخت زیر و رو، و به شدّت غربال خواهید شد؛ و بى‏گمان همچون موادّ موجود در دیگ جوشان با كفگیر در هم خواهید گردید، تا آنان كه [به ناحق] در طبقه پست قرار گرفته‏اند، به موضع حقّ والاى خود بازگردند، و آنان كه [به ناحق امتیازاتى كسب كرده‏اند و] در طبقه بالا مستقر شده‏اند، به جاى پست خود بازگردند؛ و باید پیشتازانى كه [بر اثر بى‏عدالتى و فرصت‏طلبى و كوتاهى در حقّشان] عقب مانده‏اند، حتماً پیشى گیرند، و [به ناحق] سبقت‏گیرندگانى كه پیش افتاده بودند، به جاى مناسب خود در عقب باز پس روند. به خدا سوگند، به ‌اندازه سر سوزنى، چیزى را پنهان ندارم، و هیچ ‏گونه دروغى به زبان نیاورم، كه از چنین حال و چنین روز، آگاهم كرده‏اند.
هشیار باشید، خطاكارى‏ها، اسبان سركش و چموشى ‏اند كه اهلش بر آن حمل شده، لگامش از دست رفته، بى‏مهابا آنان را در آتش فرو مى‏برند. آگاه باشید، پرواپیشگى، شتران رام و آرامى‏ اند كه اهلشان بر آن‌ها حمل شده، زمامشان به دست آنان داده شده، با آسودگى به سرمنزل بهشتشان مى‏رسانند.
امام على علیه السلام از هنگام به دست گرفتن حكومت تا واپسین دم، در پى تحقق عدالت همه جانبه بود، امّا عدالتى كه از مجراى اخلاق جلوه مى‏یابد. در همین سخن، امیر مؤمنان على علیه السلام به صراحت اعلام مى‏كند كه مناسبات ستمگرانه و به دور از عدالت را زیر و رو مى‏كند و هر چیز و هر كس را به جاى مناسب خود بر مى‏گرداند و عدالت را به تمامى جلوه‏گر مى‏سازد، امّا تنیده با اخلاق؛ با پایبندى به عهد و پیمان، و متعهّد بودن به پیمان خود و مردمان؛ با عبرت‏گیرىِ پروادارانه؛ با صراحت و صداقت؛ و با پرواپیشگى همه جانبه.
در این ‏جا امام علیه السلام به چند مسئله اساسى پرداخته است كه بدانها اشارت مى‏شود.
امام على علیه السلام در پى تحقق عدالتى ساختارى است، بدین ‏معنا كه روابط و مناسبات ستمگرانه را بزداید و در همه وجوه عدالت، هر چیز و هر كس را در جاى خود بگذارد، و هر آن چه و هر كس را كه در جاى خود نیست، به جاى خود برگرداند، و حقّ هر صاحب حقّى را چنان كه بایسته و شایسته است، بدو برساند: «أَلَا و إِنَّ بَلَیتَكُمْ قَدْ عَادَتْ كَهَیئَتِهَا یوْمَ بَعَثَ اللهُ نَبِیهُ. وَ الَّذِی بَعَثَهُ بِالْحَقِّ لَتُبَلْبَلُنَّ بَلْبَلَةً، وَ لَتُغَرْبَلُنَّ غَرْبَلَةً، وَ لَتُسَاطُنَّ سَوْطَ الْقِدْرِ حَتَّى یعُودَ أَسْفَلُكُمْ أَعْلَاكُمْ، وَ أَعْلَاكُمْ أَسْفَلَكُمْ، وَ لَیسْبِقَنَّ سَابِقُونَ كَانُوا قَصَرُوا، وَ لَیقَصِّرَنَ سَبَّاقُونَ كَانُوا سَبَقُوا».
سخن امام بیانگر آن است كه وى زمانى زمام امور را به دست گرفت كه روابط و مناسبات عادلانه نبوى به هم خورده بود و ستمگرى جاهلیت دو باره بازگشته بود؛ و امام اعلام مى‏دارد كه در پى دگرگون كردن آن روابط و مناسبات و بر پا داشتن عدالت است؛ امّا با ملازمات آن، كه از جمله مهم‏ترین آن ملازمات، پاس‌داشت بنیادها و اصول اخلاقى است.

صفحه از 28