1. امیر مؤمنان على علیه السلام خود را در گرو تعهّدات خویش به مردم مىداند و اینكه آن تعهّدات را پى مىگیرد: «ذِمَّتِی بِمَا أَقُولُ رَهِینَةٌ وَ أَنَا بِهِ زَعِیمٌ». یعنى این گونه نیست كه امام برنامهاى را مطرح كند، وعدههایى بدهد، سخن از عدالت به میان آرد، آنگاه از كنار آنها بگذرد؛ برنامه خود را كه مردم بدان به وى رأى دادهاند نادیده بگیرد، وعدهها را پشت سر افكند، و عدالت مطرح شده، در حدّ سخن بماند.
2.امانتدارى در حكومت اقتضا مىكند كه زمامداران پایبند به عهد و پیمان اجراى عدالت باشند، و در این راه با پروادارى از گذشته عبرت گیرند و توجّه داشته باشند كه پیامدهاى زیر پا گذاشتن عدالت چیست. عدالت اخلاقگرا این گونه به سلامت مىماند.
3. على علیه السلام در مقام یادآورى دورههاى پیشین، به اشاره، دورههایى را به یاد مىاندازد كه عدالت به راحتى زیر پا گذاشته شد و روابط و مناسبات ستمگرانه شكل گرفت؛ و در دوره خلیفه سوم، عثمان بن عفّان، خودكامگى، تمامتخواهى، امتیازجویى، خویشاوندنوازى، و چپاولگرى به تمامى ظهور یافت، و منجر به شورشى مردمى گشت. البتّه سخن امام این است كه به یاد داشتن و به یاد آوردن گذشته به تنهایى كافى نیست؛ بسیارى مىدانند عثمان چه كرد و چه شد، امّا چون پروا ندارند، به همان راه مىروند. در این جا سخن از پروادارى نجاتبخش است: «إِنَّ مَنْ صَرَّحَتْ لَهُ الْعِبَرُ عَمَّا بَینَ یدَیهِ مِنَ الْمَثُلَاتِ حَجَزَتْهُ التَّقْوَى عَنْ تَقَحُّمِ الشُّبُهَاتِ».
4. امام على علیه السلام در پى تحقق عدالتى است تنیده با صراحت و صداقت، كه سخن از عدالت، فارغ از این دو بنیان اخلاقى، بىگمان جز به بیداد راه نمىبرد. پس امام فرمود: «وَ اللهِ مَا كَتَمْتُ وَشـْمَةً، وَ لَا كَذَبْتُ كِذْبَةً».
«وَشْـمَة» در اصل به معناى خالى است كه با سوزن كوبیده مىشود و مادّهاى رنگین بر آن مىنهند تا به زیر پوست منتقل شود. سپس به اشیاى ریز و كوچک مانند یک قطره آب باران یا یک كلمه نیز «وَشْمَة» گفته شده است ۱. امام در مسیر عدالتخواهى خود و تحقق عدالت همهجانبه، حاضر نیست بهاندازه یک كلمه را هم از مردمان پنهان دارد (وَ اللهِ مَا كَتَمْتُ وَشـْمَةً)؛ زیرا آن جا كه پنهانكارى از مردم وجود داشته باشد، بىگمان ناروایى، خلافكارى و ستمگرى نیز وجود دارد. عدالتخواهى و تلاش براى تحقق عدالت، منهاى صراحت در همه شئون حكومت، بىمعناست. و نیز امكان ندارد تا دروغ در شریآنهاى حكومتى جارى است، عدالتى رخ نماید.
عدالت از جانب حكومت دروغگویان و آنان كه دروغ را _ هر گونه كه باشد _ بر خود مجاز مىدانند، خود دروغى بزرگ است. از این رو امیر مؤمنان على علیه السلام از عدالتى سخن مىراند كه در ساز و كار آن و در مسیر تحقق آن، هیچ گونه دروغى راه ندارد: «وَ لَا كَذَبْتُ كِذْبَةً».
1.معجم مقاییس اللغة، ج۶، ص۱۱۳؛ لسان العرب، ج۱۵، ص۳۱۱