نسبت عدالت و اخلاق در « نهج ‌البلاغه » - صفحه 15

واژه «كِذْبَة» بر وزن «فِعْلَة» به معناى هیئت و حالت دروغ گفتن است ۱، یعنى نوعِ دروغ؛ و امام اظهار مى‏كند كه هیچ نوع دروغى نمى‏گوید. تا زمانى كه چنین مبنایى از اخلاق بر تمام روابط و مناسبات حاكم نشود، چیزى به نام عدالت جلوه نمى‏یابد. از بستر دروغ و ناراستى، عدالت برنمى‏خیزد، بلكه با ظهور كم‏ترین دروغ، عدالت پژمرده مى‏شود و مى‏میرد. از این‏ روست كه امام علیه السلام براى زیر و رو كردن مناسبات ستمگرانه، این‏ گونه تعهّد مى‏نماید؛ و در واقع مى‏آموزد كه تا دروغى هست _ به هر بهانه، از هر جایگاه، از سوى هر كس، و تحت هر شرایطى _ سخن از عدالت‏خواهى، و گمان تحقق عدالت، دور از واقع است. و مى‏دانیم كه آن امام راستین در مسیر عدالت‏خواهى و در راه عدالت‌برپایى هرگز هیچ نوع دروغى نگفت؛ نه دروغ توریه‏اى، نه دروغ مصلحتى، و نه دروغى با عنوان ضرورت حكومتى.
شاخصه شیعه على علیه السلام بودن نیز همین است، چنان‏كه در حدیث امام كاظم علیه السلام آمده است:
إِنَّمَا شِیعَةُ عَلِی مَنْ صَدَّقَ قَوْلَهُ فِعْلُهُ۲؛
شیعه على فقط كسى است كه كردارش گفتارش را تصدیق كند
.
5. هیچ حركتى در زندگى و هیچ برنامه و اقدام عدالت‏خواهانه، با بى‏اخلاقى به فرجام نیک منجر نمى‏شود، بلكه سر انجام خلاف‌كارى و گناه‏ورزى و اخلاق‌شكنى، جز تباهى و نابودى نیست: «أَلَا وَ إِنَّ الْخَطَایا خَیلٌ شُمُسٌ حُمِلَ عَلَیهَا أَهْلُهَا وَ خُلِعَتْ لُجُمُهَا فَتَقَحَّمَتْ بِهِمْ فِی النَّارِ».
این تصور كه پیش بردن كارى با بى‏اخلاقى، هر چند آن كار عنوان عدالت بر پیشانى داشته باشد، راه به كمال و رستگارى ببرد، تصورى باطل است.
6. از منظر امیر مؤمنان على علیه السلام آن چه راه زندگى به سوى كمال و سعادت را هموار مى‏كند، و مسیر عدالت را به درستى مى‏گشاید، اخلاق است: «أَلَا وَ إِنَّ التَّقْوَى مَطَایا ذُلُلٌ حُمِلَ عَلَیهَا أَهْلُهَا وَ أُعْطُوا أَزِمَّتَهَا فَأَوْرَدَتْهُمُ الْجَنَّةَ».
مرحوم آیة الله طالقانى در باره این سخن امام مى‏نویسد:
در سایه حكومت تقوا، هر كس به آرزوى خود مى‏رسد و از آسایش و نعمت‏هاى عادلانه بهره‏مند مى‏گردد، و آب عدالت زراعت همه را سیراب مى‏كند ۳.
به واقع چنین است كه اگر حكومت تقوا از زندگى آدمیان سایه برگیرد، هیچ چیز نمى‏تواند به درستى آنان را در مرز نگه دارد، و تحقق عدالت نیز بدون پروادارى آرزویى دست‌نایافتنى، یا پیوسته در معرض آسیب و تباهى است.

1.الفیة ابن مالک فی النحو و الصرف، ص۴۱

2.الکافی، ج۸، ص۲۲۸

3.پرتوی از نهج‌البلاغه، ج۱، ص۲۲۵

صفحه از 28