أَلَا إِنَّ أَخْوَفَ الْفِتَنِ عِنْدِی عَلَیكُمْ فِتْنَةُ بَنِی أُمَیةَ، فَآنها فِتْنَةُ عَمْیاءُ مُظْلِمَةٌ. عَمَّتْ خُطَّتُهَا وَ خَصَّتْ بَلِیتُهَا، وَ أَصَابَ الْبَلَاءُ مَنْ أَبْصَرَ فِیهَا، وَ أَخْطَأَ الْبَلَاءُ مَنْ عَمیعَنْهَا. وَ ایمُ اللهِ لَتَجِدُنَّ بَنِی أُمَیةَ لَكُمْ أَرْبَابَ سُوءٍ بَعْدِی؛ كَالنَّابِ الضَّرُوسِ تَعْذِمُ بِفِیهَا وَ تَخْبِطُ بِیدِهَا، وَ تَزْبِنُ بِرِجْلِهَا، وَ تَمْنَعُ دَرَّهَا. لَا یزَالُونَ بِكُمْ حَتَّى لَا یتْرُكُوا مِنْكُمْ إِلَّا نَافِعًا لَهُمْ أَوْ غَیرَ ضَائِرٍ بِهِمْ. وَ لَا یزَالُ بَلَاؤُهُمْ حَتَّى لَا یكُونَ انْتِصَارُ أَحَدِكُمْ مِنْهُمْ إِلَّا كَانْتِصَارِ الْعَبْدِ مِنْ رَبِّهِ، وَالصَّاحِبِ مِنْ مُسْتَصْحِبِهِ. تَرِدُ عَلَیكُمْ فِتْنَتُهُمْ شَوْهَاءَ مَخْشِیةً وَ قِطَعًا جَاهِلِیةً 1؛
آگاه باشید، همانا ترسناکترین فتنهها بر شما، در دیده من، فتنه فرزندان امیه است، كه فتنهاى است كور و تیره سازنده. فرمانروایى آن همگان را در بر گیرد، و آزارش بر عدهاى خاص فرو بارد. گزند این فتنه بدانان رسد كه فتنه را به خوبى دریابند و بشناسند؛ و از آنان كه آن را نبینند و بدان كور باشند، درگذرد. به خدا سوگند، پس از من فرزندان امیه را براى خود اربابان بدى خواهید یافت؛ چون ماده شتر كلانسالِ بدخوى كه به دست به زمین مىكوبد و به پا لگد زند و به دهان گاز گیرد، و دوشیدن شیرش را نپذیرد. پیوسته با شما چنین [خودكامانه] رفتار كنند، تا از شما كسى را به جاى نگذارند، جز آن كه به آنان سودى رسانند، یا زیانى به ایشان بازنگردانند. و گرفتارى آنان چندان مانَد تا آن جا كه داد خواستنِ هر یكتان از آنان، درست همانند دادخواست بنده از پروردگار خود، و همراه پیروی از سرورى باشد كه پیروى او را پذیرفته است. فتنه آنان بر سرتان فرود آید زشتروى و هراسیده، و چون دستههاى راهزنان روزگار سیاه جاهلیت بر سر مردمان ناگهان رسیده.
این تصویرى است از حكومت ستمگرِ اخلاقستیز؛ بیانگر این كه وقتى چنین حكومتى بر پا شود، با مردمان چه مىكند؛ چگونه همگان در تاریكىِ ستم آن فرو مىروند، و روشناندیشان به سختترین مصیبتها گرفتار مىآیند؛ و حكومت دارایىها و امكانات عمومى را به یغما مىبرد و از مردمان دریغ مىدارد؛ و آن ستمگرانِ اخلاق ستیز، مردمان را به بردگى خود مىگیرند، و با سركوبگرى، جامعه را به بند مىكشند تا مردمان یا همسو و سودرسانِ آنان باشند، یا بىخطر براى ایشان. ستمگرى و اخلاقستیزى دست در گردن یكدیگر دارند، و هر یک دیگرى را مدد مىرساند؛ و آن جا كه عدالت و اخلاقِ به هم پیوسته میداندار نیست، ستمگرانِ اخلاقستیز چنین میداندارى مىكنند و هر حریمى را زیر پا مىگذارند:
وَ اللهِ لَا یزَالُونَ حَتَّى لَا یدْعُوا للهِ مُحَرَّمًا إِلَّا اسْتَحَلُّوهُ وَ لَا عَقْدًا إِلَّا حَلُّوهُ؛ وَحَتَّى لَا یبْقَى بَیتُ مَدَرٍ وَ لَا وَبرٍ إِلَّا دَخَلَهُ ظُلْمُهُمْ وَ نَبَا بِهِ سُوءُ رَعْیهِمْ؛ وَ حَتَّى یقُومَ الْبَاكِیانِ بَبْكِیانِ: بَاكٍ یبْكِی لِدِینِهِ، وَ بَاكٍ یبْكِی لِدُنْیاهُ؛ وَ حَتَّى تَكُونَ نُصَرَةُ أَحَدِكُمْ مِنْ أَحَدِهِمْ كَنُصْرَةِ الْعَبْدِ مِنْ سَیدِهِ. إِذَا شَهِدَ أَطَاعَهُ، وَ إِذَا غَابَ اغْتَابَهُ؛ وَ حَتَّى یكُونَ أَعْظَمَكُمْ فِیهَا عَنَاءً أَحْسَنُكُمْ بِاللهِ ظَنًّا 2؛