نسبت عدالت و اخلاق در « نهج ‌البلاغه » - صفحه 18

به خدا كه، بر سر كار بمانند تا حرامى از خداى را نگذارند جز آن ‏كه آن را حلال شمارند؛ و پیمانى استوار نماند، جز آن‏كه آن را بگسلانند؛ و خانه‌ا ى در شهرستان و خیمه‏اى در بیابان نَبُوَد جز آن‏كه ستم آنان بدان رسد و بدرفتارى‏شان آن‌ها را به ویرانى كشد؛ تا آن‏ جا كه دو دسته بگریند: دسته‏اى براى دین خود [كه از دست داده‏اند]، و دسته‏اى براى دنیاى خویش [كه بدان نرسیده‏اند]. و تا آن ‏جا كه یارى هر یک از شما بدانان مانند یارى بنده باشد به سرور خود، كه چون در برابرش بُوَد از او فرمان بَرَد، و هرگاه از دیدگانش نهان شود بَدِ او گوید. و تا آن كه هر كس گمانِ وى به پروردگار نیكوتر بُوَد، رنج او در آن بلا بیش‏تر بُوَد.
هر جا بى‏عدالتى و اخلاق‏ستیزى جان گیرد، حیات و كرامت انسانى، اخلاق و زندگى ایمانى، و نشاط و آبادانى را مى‏گیرد؛ و همه چیز را رو به ویرانى مى‏برد:
فَعِنْدَ ذلِكَ لَا یبْقَى بَیتُ مَدَرٍ وَ لَا وَبَرٍ إِلَّا وَ أَدْخَلَهُ الظَّلَمَةُ تَرْحَةً، وَ أَوْ لَجُوا فِیهِ نِقْمَةً. فَیوْمَئِذٍ لَا یبْقَى لَكُمْ فِی السَّمَاءِ عَاذِرٌ وَ لَا فِی الْأَرْضِ نَاصِرٌ. أَصْفَیتُمْ بِالْأَمْرِ غَیرَ أَهْلِهِ، وَ أَوْرَدْتُمُوهُ غَیرَ مَوْرِدِهِ ... وَ إِنَّمَا هُمْ مَطَایا الْخَطِیئَاتِ، وَ زَوَامِلُ الْآثَامِ 1؛
پس در این هنگام، خانه‌اى در شهرستان، و خیمه‏اى در بیابان نَبُوَد، جز آن‏كه گروه ستمكار غمى در آن نشانَد، و كینه‏اى بدان كشانَد. آن‏ گاه نه آنان را در آسمان بهانه‏پذیرى باشد، و نه در زمین یاورى و دستگیرى بمانَد؛ [زیرا] ناشایسته را به كار زمامدارى برگزیدید، و به آبشخورى كه از آنِ او نیست بردید و آب دادید. و جز این نیست كه ایشان همان شتران باركشِ نادرستى‏ها و ستوران بر پشت‌دارنده گناهان‌‏اند
.
این سخنان، تصویرى روشن است از بى‏عدالتى و اخلاق‏ستیزى، و میزان زشتى و تباهى آن؛ و امیر مؤمنان على علیه السلام با همه وجود در برابر این بى‏عدالتى و اخلاق‏ستیزى برخاست، و عدالت را با ملازمات آن پى گرفت، و در همه مراحل حكومت و در سخت‏ترین و بحرانى‏ترین شرایط، عدالت و اخلاق را تنگاتنگ پیش برد. او هرگز حاضر نشد براى دست‌یابى به اهداف خود سر سوزنى از اخلاق و مرزهاى آن دور شود، و به كارى خلاف اخلاق تن دهد.

3. پایبندى به اخلاق در پیشبرد برنامه عدالت

امام على علیه السلام در پیشبرد برنامه عدالت خویش، سخت پایبند به اخلاق بود، و كم‏ترین بى‏اخلاقى را بر نمى‏تافت، و اجازه نمى‏داد هیچ‏ گونه اخلاق‏شكنى در راه و رسم عدالت وى راه یابد. امیر مؤمنان على علیه السلام حاضر نشد براى پیشبرد برنامه عدالت خود، اخلاق را زیر پا بگذارد و ستمى روا دارد، چنان‏كه در برابر خواسته یارانى كه او را به زیر پا گذاشتن مرزهاى اخلاق و بهره گرفتن از وسایل نادرست در پیشبرد برنامه حكومت مى‏خواندند، فرمود:

1.‌همان، خطبه ۱۵۸

صفحه از 28