نسبت عدالت و اخلاق در « نهج ‌البلاغه » - صفحه 21

در نزد تو دشمن‏تر كسى باشد كه بیشتر در جست‏وجوى عیب‏هاى مردمان است؛ زیرا در مردم عیب‏هایى هست و سرپرست از هر كس سزاوارتر به پوشاندن آن‌ها ست. پس مبادا آن چه را كه بر تو نهان است آشكار سازى، بلكه تنها وظیفه تو آن است كه ناشایستى‏هایى را كه برایت آشكار شده است پاک گردانى، و خداوند در باره آن عیب‏ها كه بر تو پوشیده است داورى نماید. پس تا آن ‏جا كه مى‏توانى زشتى را بپوشان، تا آن چه دوست دارى از شهروندانت پوشیده ماند، خدا بر تو بپوشاند».
10. «أَطْلِقْ عَنِ النَّاسِ عُقْدَةَكُلِّ حِقْدٍ، وَ اقْطَعْ عَنْكَ سَبَبَ كُلِّ وِتْرٍ، وَ تَغَابَ عَنْ كُلِّ مَا لَا یضِحُ لَكَ؛ گره هر كینه‏اى را از دل مردمان بگشاى، و رشته هر انتقام و دشمنى را از خودت بِبُر، و از هر آن چه برایت آشكار نیست خود را به ناآگاهى و غفلت بزن».
11. «وَ لَا تَعْجَلَنَّ إِلَى تَصْدِیقِ سَاعٍ، فَإِنَّ السَّاعِی غَاشٌّ، وَ إِنْ تَشَبَّهَ بِالنَّاصِحِینَ؛ و به راست دانستن گفته هر سخن‏چینى شتاب مورز؛ زیرا سخن‏چین خائن است، هر چند خود را همانند خیرخواهان نماید».
12. «وَ اجْعَلْ لِذَوِی الْحَاجَاتِ مِنْكَ قِسْمًا تُفَرِّغُ لَهُمْ فِیهِ شَخْصَكَ، وَ تَجْلِسُ لَهُمْ مَجْلِسًا عَامًّا فَتَتَوَاضَعُ فِیهِ للهِ الَّذِی خَلَقَكَ، وَ تُقْعِدُ عَنْهُمْ جُنْدَكَ وَ أَعْوَانَكَ مِنْ أَحْرَاسِكَ وَ شُرَطِكَ، حَتَّى یكَلِّمَكَ مُتَكَلِّمُهُمْ غَیرَ مُتَتَعْتِعٍ، فَإِنِّی سَمِعْتُ رَسُولَ اللهِ صلی الله علیه و آله یقُولُ فِی غَیرِ مَوْطِنٍ: ”لَنْ تُقَدَّسَ أُمَّةٌلَا یؤْخَذُ لِلضَّعِیفِ فِیهَا حَقُّهُ مِنَ الْقَوِی غَیرَ مُتَتَعْتِعٍ“. ثُمَّ احْتَمِلِ الْخُرْقَ مِنْهُمْ وَ الْعِی، وَ نَحِّ عَنْهُمْ الضِّیقَ وَ الْأَنَفَ یبْسُطِ اللهُ عَلَیكَ بِذلِكَ أَكْنَافَ رَحْمَتِهِ، وَ یوجِبُ لَكَ ثَوَابَ طَاعَتِهِ؛ و بخشى از وقت خود را خاص كسانى قرار ده كه به تو نیاز دارند و خود را براى كار آنان فارغ دار و در مجلسى همگانى برایشان بنشین، و در آن مجلس براى خدایى كه تو را آفریده است فروتنى پیشه كن، و پاسداران و یاران خود از محافظان و نگهبانان ویژه‏ات را از آنان بركنار دار، تا گوینده آنان بى آن‏ كه زبانش بگیرد و در سخن درماند با تو سخن گوید، كه من بارها از پیامبر خدا _ كه بر او و خاندانش درود باد _ شنیدم كه مى‏فرمود: ”هرگز امّتى را پاک _ از گناه _ نخوانند كه در آن امّت بى آن ‏كه بترسند و در گفتار درمانند، حقّ ناتوان را از توانا نستانند“. و درشتى كردن و درست سخن نگفتن آنان را بر خود هموار كن، و تنگ‏خویى و خودبزرگ‏بینى را از خود بران، تا خدا بدین كار اطراف رحمت خود را بر روى تو بگستراند و پاداش فرمان‌بردارى از خود را برایت واجب گرداند».
13. «وَ أَعْطِ مَا أَعْطَیتَ هَنِیئًا، وَ امْنَعَ فِی إِجمَالٍ وَ إِعْذَارٍ؛ و آن چه را مى‏بخشى به خوشى و گوارایى بخش، و نبخشیدن را با خوشى در گفتار و با زیبایى، و گونه‏اى پوزش‏خواهى همراه كن».
14. «فلَا تُّطَوِّلَنَّ احْتِجَابَكَ عَنْ رَعِیتِكَ، فَإِنَّ احْتِجَابَ الْوُلَاةِ عَنِ الرَّعِیةِ، شُعْبَةٌ مِنَ الضِّیقِ، وَ قِلَّةُ عِلْمٍ بِالْأُمُورِ. وَ الِاحْتِجَابُ مِنْهُمْ یقْطَعُ عَنْهُمْ عِلْمَ مَا احْتَجَبُوا دُونَهُ، فَیصْغُرُ عِنْدَهُمُ الْكَبِیرُ، وَ یعْظُمُ الصَّغِیرُ، وَ یقْبُحُ

صفحه از 28