نسبت عدالت و اخلاق در « نهج ‌البلاغه » - صفحه 22

الْحَسَنُ، وَ یحْسُنُ الْقَبِیحُ، وَیشَابُ الْحَقُّ بِالْبَاطِلِ؛ هرگز نباید كه روى نهان كردن تو از شهروندانت به درازا كشد؛ زیرا روى نهان كردنِ سرپرستان از شهروندان، نمونه‏اى است از ایجاد تنگنا، و كمى دانش از كارها. و روى نهان كردن از مردم باعث مى‏شود كه از آن چه در پس پرده مانده بى‏خبر مانند، در نتیجه بزرگ در نزدشان كوچک مى‏نماید، و كوچک بزرگ وانمود مى‏شود، و زیبا را زشت مى‏پندارند، و زشت را زیبا، و حق با باطل به هم آمیخته مى‏گردد».
15. «وَ إِنْ عَقَدْتَ بَینَكَ وَ بَینَ عَدُوِّكَ عُقْدَةً، أَوْ أَلْبَسْتَهُ مِنْكَ ذِمَّةً فَحُطْ عَهْدَكَ بِالْوَفَاءِ، وَ ارْعَ ذِمَّتَكَ بِالْأَمَانَةِ، وَ اجْعَلْ نَفْسَكَ جُنَّةً دُونَ مَا أَعْطَیتَ؛ چنان چه میان خود و دشمنت پیمانى بستى، یا از سوى خود زینهارى بر او پوشانیدى، پس پیمان خود را با وفا كردن نگاه دار، و زینهارت را با امانتدارى رعایت كن، و خودت را در برابر آن چه داده‏اى چون سپرى قرار ده».
16. «إِیاكَ وَ الدِّمَاءَ وَ سَفْكَهَا بِغَیرِ حِلِّهَا، فَإِنَّهُ لَیسَ شَی‏ءٌ أَدْعَى لِنِقْمَتِهِ، وَ لَا أَعْظَمَ لِتَبِعَةٍ وَ لَا بِزَوَالِ نِعْمَةٍ وَ انْقِطَاعِ مُدَّةٍ مِنْ سَفْكِ الدِّمَاءِ بِغَیرِ حَقِّهَا. وَ اللهُ سُبْحَانَهُ مُبْتَدِئٌ بِالْحُكْمِ بَینَ الْعِبَادِ فِیمَا تَسَافَكُوا مِنَ الدِّمَاءِ یوْمَ الْقِیامَةِ. فَلَا تُقَوِّینَّ سُلْطَانَكَ بِسَفْكَ دَمٍ حَرَامِ فَإِنَّ ذلِكَ مِمَّا یضْعِفُهُ وَ یوهِنُهُ، بَلْ یزیلُهُ وَ ینْقُلهُ؛ تو را سخت پرهیز مى‏دهم از خون‏ها و به ناروا ریختن آن‌ها ؛ زیرا چیزى بیش‏تر از ریختن خون ناحق كیفر [الهى] را بر نمى‏انگیزد، و پیامد بدفرجامى از آن بزرگ‏تر به دنبال نمى‏آورد، و به برچیده شدن نعمت سزاوارتر نمى‏گرداند، و روزگار را به سر نمى‏رساند. و خداى پاک از هر كاستى در روز رستاخیز آغازگر داورى خون‏هایى مى‏شود كه بندگان از یكدیگر ریخته‏اند. پس حكومت خود را با ریختن خون ناروایى نیرومند نگردان؛ زیرا چنان كارى نه تنها از عوامل ناتوان كردن و سست كردن قدرت، كه باعث نابودى و به دست دیگران افتادن آن هم مى‏شود».
17. «وَ إِیاكَ وَ الْإِعْجَابَ بِنَفْسِكَ، وَ الثِّقَةَ بِمَا یعْجِبُكَ مِنْهَا وَ حُبَّ الْإِطْرَاءِ فَإِنَّ ذلِكَ مِنْ أَوْثَقِ فُرَصِ الشَّیطَانِ فِی نَفْسِهِ لِیمْحَقَ مَا یكُونُ مِنْ إِحْسَانِ الْمُحْسِنِینَ؛ تو را سخت پرهیز مى‏دهم از خودشیفتگى، و اطمینان كردن به چیزى كه به خودشیفتگى‏ات وا مى‏دارد، و از دوست داشتن چرب‌زبانى و ستایش؛ زیرا چنان حالتى از استوارترین فرصت‏هاى شیطان در درون خودش است، براى این كه هر كار نیكى را كه نیكوكارى كرده است از میان بردارد».
18. «وَ إِیاكَ وَ الْمَنَّ عَلَى رَعِیتِكَ بِإِحْسَانِكَ، أَوِ التَّزَیدَ فِیمَا كَانَ مِنْ فِعْلِكَ أَوْ أَنْ تَعِدَهُمْ فَتُتْبِعَ مَوْعِدَكَ بِخُلْفِكَ، فَإِنَّ الْمَنَّ یبْطِلُ الْإِحْسَانَ، وَ التَّزَیدَ یذْهَبُ بِنُورِ الْحَقِّ، وَ الْخُلْفَ یوجِبُ الْمَقْتَ عِنْدَ اللهِ وَ النَّاسِ، قَالَ اللهُ تَعَالَى: ”كَبُرَ مَقْتًا عِنْدَاللهِ أَنْ تُقُولُوا مَا لَا تَفْعَلُونَ“ 1 ؛ زنهار از منّت نهادن بر شهروندانت با نیكى كردنت، و بیش از اندازه شمردن كردارت، یا این‏ كه بدانان وعده دهى و به دنبال آن خُلف وعده كنى؛ زیرا منّت گذاشتن، نیكى كردن را بى‏ارزش مى‏كند، و بیش از اندازه وانمودن كردن، روشنایى

1.صف / ۳

صفحه از 28