الْحَسَنُ، وَ یحْسُنُ الْقَبِیحُ، وَیشَابُ الْحَقُّ بِالْبَاطِلِ؛ هرگز نباید كه روى نهان كردن تو از شهروندانت به درازا كشد؛ زیرا روى نهان كردنِ سرپرستان از شهروندان، نمونهاى است از ایجاد تنگنا، و كمى دانش از كارها. و روى نهان كردن از مردم باعث مىشود كه از آن چه در پس پرده مانده بىخبر مانند، در نتیجه بزرگ در نزدشان كوچک مىنماید، و كوچک بزرگ وانمود مىشود، و زیبا را زشت مىپندارند، و زشت را زیبا، و حق با باطل به هم آمیخته مىگردد».
15. «وَ إِنْ عَقَدْتَ بَینَكَ وَ بَینَ عَدُوِّكَ عُقْدَةً، أَوْ أَلْبَسْتَهُ مِنْكَ ذِمَّةً فَحُطْ عَهْدَكَ بِالْوَفَاءِ، وَ ارْعَ ذِمَّتَكَ بِالْأَمَانَةِ، وَ اجْعَلْ نَفْسَكَ جُنَّةً دُونَ مَا أَعْطَیتَ؛ چنان چه میان خود و دشمنت پیمانى بستى، یا از سوى خود زینهارى بر او پوشانیدى، پس پیمان خود را با وفا كردن نگاه دار، و زینهارت را با امانتدارى رعایت كن، و خودت را در برابر آن چه دادهاى چون سپرى قرار ده».
16. «إِیاكَ وَ الدِّمَاءَ وَ سَفْكَهَا بِغَیرِ حِلِّهَا، فَإِنَّهُ لَیسَ شَیءٌ أَدْعَى لِنِقْمَتِهِ، وَ لَا أَعْظَمَ لِتَبِعَةٍ وَ لَا بِزَوَالِ نِعْمَةٍ وَ انْقِطَاعِ مُدَّةٍ مِنْ سَفْكِ الدِّمَاءِ بِغَیرِ حَقِّهَا. وَ اللهُ سُبْحَانَهُ مُبْتَدِئٌ بِالْحُكْمِ بَینَ الْعِبَادِ فِیمَا تَسَافَكُوا مِنَ الدِّمَاءِ یوْمَ الْقِیامَةِ. فَلَا تُقَوِّینَّ سُلْطَانَكَ بِسَفْكَ دَمٍ حَرَامِ فَإِنَّ ذلِكَ مِمَّا یضْعِفُهُ وَ یوهِنُهُ، بَلْ یزیلُهُ وَ ینْقُلهُ؛ تو را سخت پرهیز مىدهم از خونها و به ناروا ریختن آنها ؛ زیرا چیزى بیشتر از ریختن خون ناحق كیفر [الهى] را بر نمىانگیزد، و پیامد بدفرجامى از آن بزرگتر به دنبال نمىآورد، و به برچیده شدن نعمت سزاوارتر نمىگرداند، و روزگار را به سر نمىرساند. و خداى پاک از هر كاستى در روز رستاخیز آغازگر داورى خونهایى مىشود كه بندگان از یكدیگر ریختهاند. پس حكومت خود را با ریختن خون ناروایى نیرومند نگردان؛ زیرا چنان كارى نه تنها از عوامل ناتوان كردن و سست كردن قدرت، كه باعث نابودى و به دست دیگران افتادن آن هم مىشود».
17. «وَ إِیاكَ وَ الْإِعْجَابَ بِنَفْسِكَ، وَ الثِّقَةَ بِمَا یعْجِبُكَ مِنْهَا وَ حُبَّ الْإِطْرَاءِ فَإِنَّ ذلِكَ مِنْ أَوْثَقِ فُرَصِ الشَّیطَانِ فِی نَفْسِهِ لِیمْحَقَ مَا یكُونُ مِنْ إِحْسَانِ الْمُحْسِنِینَ؛ تو را سخت پرهیز مىدهم از خودشیفتگى، و اطمینان كردن به چیزى كه به خودشیفتگىات وا مىدارد، و از دوست داشتن چربزبانى و ستایش؛ زیرا چنان حالتى از استوارترین فرصتهاى شیطان در درون خودش است، براى این كه هر كار نیكى را كه نیكوكارى كرده است از میان بردارد».
18. «وَ إِیاكَ وَ الْمَنَّ عَلَى رَعِیتِكَ بِإِحْسَانِكَ، أَوِ التَّزَیدَ فِیمَا كَانَ مِنْ فِعْلِكَ أَوْ أَنْ تَعِدَهُمْ فَتُتْبِعَ مَوْعِدَكَ بِخُلْفِكَ، فَإِنَّ الْمَنَّ یبْطِلُ الْإِحْسَانَ، وَ التَّزَیدَ یذْهَبُ بِنُورِ الْحَقِّ، وَ الْخُلْفَ یوجِبُ الْمَقْتَ عِنْدَ اللهِ وَ النَّاسِ، قَالَ اللهُ تَعَالَى: ”كَبُرَ مَقْتًا عِنْدَاللهِ أَنْ تُقُولُوا مَا لَا تَفْعَلُونَ“ 1 ؛ زنهار از منّت نهادن بر شهروندانت با نیكى كردنت، و بیش از اندازه شمردن كردارت، یا این كه بدانان وعده دهى و به دنبال آن خُلف وعده كنى؛ زیرا منّت گذاشتن، نیكى كردن را بىارزش مىكند، و بیش از اندازه وانمودن كردن، روشنایى