الاهى است. قدرت و شكوه و احاطه الاهى است كه او را بر اين امر قادر ساخته است و اين امر ـ چه به اندازه تار مو يا كمتر از آن باشد و چه لحظهاى يا كمتر از لحظهاى به طول بينجامد ـ همگى به قدرت و توانايى الاهى است و عزرائيل لحظهاى از يارى خداوند بىنياز و مستقل نخواهد بود. پس فاعل حقيقى خداى ـ عزّوجلّ ـ است و البتّه ظاهر كننده و تجلّى دهنده اين فعل الاهى عزرائيل عليه السلام است. براى عزرائيل نيز همكارانى است كه آنان نيز قدرت الاهى را از طريق عزرائيل بهرهمند مىشوند.
در اين صورت، اين تعبير كه فعل به خدا بر مىگردد، حقيقت دارد؛ چرا كه خداوند به قدرت، احاطه و شوكت خويش به مخلوقات چيره است. به طور كلّى، در صفات فعليّه، مخلوقات شريف، براى صدور فعل واسطهاند؛ چرا كه خداوند است كه آنان را كمك مىكند و اين قدرت را به مخلوق افاضه مىكند. در نتيجه، فعل به خدا نيز منتسب خواهد بود.
اين توهّم كه خداوند در عرصه محشر به صورت جسمى با طول و عرض جغرافيايى بايد ظاهر شود تا معناى «حاكم و ديّان يوم الدين» محقّق گردد، از اين سخنان بر نخواهد خاست؛ چه خداى تعالى از اين اوهام، پاك و منزّه است.
بازگشت بندگان و حسابرسى آنان در روز قيامت
بر اساس آنچه گفته شد بازگشت ما به سوى خلفاى خدا در محشر، همان بازگشت به سوى خداى ـ عزّوجلّ ـ است و حكمِ اولياى خدا درباره بندگان در روز قيامت، همان حكم الاهى است. به همين جهت فريقين نقل كردهاند كه اميرمؤمنان عليه السلام تقسيمكننده بهشت و جهنّم است: «قسيم النار و الجنّة...أقول للجنّة هذا محبّك فدعيه يدخل و للنار هذا مبعضك فخذيه.» (۱۴: ج ۲، ص ۵۲۷) «من (على عليه السلام ) تقسيم كننده بهشت و دوزخم...به بهشت مىگويم اين محبّ توست او را رها كن تا بر تو گام نهد و به دوزخ مىگويم: اين دشمن توست، او را فرو بگير.» اميرمؤمنان عليه السلام جلوه فعل خداست. اين صفات الاهى محدود به جهان آخرت نيست تا درباره