خود، بر مشكل بالا مىافزايد. از اين رو، منقولات حافظه بشرى، همواره در معرض تبديل و تحريف قرار دارد. واى اگر دست عمد و پاى غرض هم، از روى سياست و حبّ رياست، بهميان كشيدهشود. كافى است «نقل به معنا» هم براى راويان آزاد اعلام شود تا آشفته بازار احاديث دستخورده و جعلى، سامان معارف حقيقى را بههم بريزد. روايات اسباب نزول، از اين رهگذر، آسيب بسيار ديدهاست. به عنوان نمونه، خصومت نسبت به اميرالمؤمنين عليه السلام باعث شده تا بهدروغ، سبب نزول آيه زير را كه يك سال قبل از رحلت پيامبر نازل شده - داستان درگذشت حضرت ابوطالب - كه سه سال پيش از هجرت پيامبر بوده است - بهشمارآورند؛ به گونهاى كه سبب نزول، دوازده سال پيش از زمان نزول، اعلام شود تا پدر اميرمؤمنان، مشرك معرّفى شود:۱(ما كان للنبيّ و الذين آمنوا أن يستغفروا للمشركين و لو كانوا أولي قربى من بعد ما تبيّن لهم أنّهم أصحاب الجحيم.) (توبه (۹) / ۱۱۳)
بههرحال، اين گونه عوامل سبب شدند تا دانش اسباب نزول، ناقص و غامض جلوهكند؛ تاحدّى كه برخى از مفسّران سرشناس معاصر، در ارزش اين علم در زمينه تفسير آيات، ترديد يا احتياط مىكنند. (30: ص 173 - 176)
12. شيوه تشخيص سبب نزول راستين
بنابر آنچه گفتهشد، يك پژوهشگر دقيق بايد در روايات اسباب نزول، با تأمّل و تعمّق بنگرد و گامهاى زير را براى رسيدن به نتيجه صحيح بردارد:
12- 1) بررسى اين نكته كه: آيا ناقل اصلى، در مقام بيان سبب نزول خاصّ آيه، طبق تعريف اصيل آن بوده؟ يعنى خودش در صحنه نزول وحى حضور داشته؟ يا فقط به علّت تصوّر نوعى تناسب ظاهرى ميان آيه و موضوع، اين سببيّت را بر
1.براى تحقيق بيشتر در اين آيه و نظائر آن بنگريد به: كلام علاّمه امينى (۶: ج ۸، ص ۳ - ۲۲)؛ خنيزى (۱۶: ص ۳۰۲ - ۳۷۴)؛ حجّتى (۱۴: ص ۲۰۸ - ۲۱۴).