مفهوم عمل صالح در نظام اخلاقى قرآن‏ - صفحه 80

بيش از مفهوم توصيفى و يا حقيقى خود و فراتر از آن را منتقل مى‏كنند. به اين دليل، آن مفاهيم را مفهوم ارزيابى‏كننده مى‏دانيم.
براى مثال، كلمه كفر را در نظر بگيريد. همانطور كه مى‏دانيد، يكى از مهمترين عبارات و واژگان اخلاقى در قرآن همين واژه كفر است. اين واژه، به معناى ناسپاسى در برابر نعمتِ دريافت شده است. بدين سان، اين معنا، واژه توصيفى اصلى است كه داراى معنا و محتواى صِرفاً واقعى و ملموس است. با اين حال، آشكار است كه اين واژه، مفهومى ارزيابى‏كننده را در خود دربرگرفته و آن را چيزى فراتر از يك واژه توصيفى گردانيده است. اين معناى ارزيابى‏كننده يا معانى حاشيه‏اى آن است كه واژه كفران را تبديل به واژه‏اى اخلاقى و اصلى با ويژگى‏هاى طبيعى مى‏كند. مقايسه اين لغت با ساير لغات - مانند «ذنب»، كه به لايه ديگرى از موارد فرا زبانى تعلّق دارد - به سادگى به تأييد آن مى‏پردازد.
در پرتو آنچه تاكنون بيان كرديم، مى‏توانيم به توصيف قرآنى عمل صالح بپردازيم. هيچ واژه‏اى به خوبى «صالح» با مفهوم قرآنى «خوبى اخلاقى» در هر دو مفهوم توصيفى و طبيعى آن وجود ندارد. اين واژه يكى از متداول‏ترين واژه‏هاى به كار رفته در قرآن با مفهوم كمال اخلاقى است.
واژه صالح معمولاً در زبان انگليسى به عنوان «درستكارى» يا «تقوا» ترجمه مى‏شود كه تنها بخشى از معناى گسترده اين كلمه را در برمى‏گيرد. اين ترجمه، حتّى معنى خاصّ متنى را كه اين لغت در آن استفاده شده، محدود مى‏كند. صالح از ريشه عربى «صَلَحَ» گرفته مى‏شود. اين لغت، معنايى در بر دارد فراتر و پركاربردتر از آنچه مترجمان براى آن به عنوان مترادف برگزيده‏اند. ما معمولاً آن را به معناى «خوب بودن»، «صادق بودن»، «مفيد بودن»، «متناسب بودن» يا «خاصّ بودن»، و يا «با تقوا بودن و پاكدامن بودن» ترجمه مى‏كنيم. مثلاً در زبان عربى، عبارتى مانند «هو صالح لكذا» يعنى اين براى آن متناسب است، «صالح» يعنى چگونگى كيفيت يك فرد يا

صفحه از 87