مفهوم عمل صالح در نظام اخلاقى قرآن‏ - صفحه 81

عمل يك فرد مثلاً «رجل صالح»، يعنى: يك مرد خوب، و يا «عمل صالح»، يعنى: يك عمل درست و مناسب.
بنابراين، براى تعريف اعمال انسان، اعمال (مفرد آن عمل است) در معناى مثبت و قابل تحسين، قرآن هميشه از لغت صالح براى كيفى كردن اين صفت استفاده كرده است. امّا از آنجا كه عمل همواره در پى خود، كيفيت جدايى‏ناپذير صالح را دارد، واژگان تركيبى «عمل صالح» هميشه از جانب خود يك ويژگى ذهنى دارد كه بدون آن هيچ عملى را نمى‏توان صالح شمرد. ضرورت آن ويژگى، همان است كه قرآن، ايمان يا اعتقاد به خدا مى‏داند. بنابراين، بايد به دقّت توجّه داشت كه قرآن هميشه ايمان را در كنار عمل صالح جاى داده و در واقع آنها يك واحد و تركيب جدايى‏ناپذيرند. همانگونه كه سايه همواره با شى‏ء است، پس هرجا ايمان باشد، پسوند صالحات يا اعمال نيك نيز در پى آن خواهد بود. همين‏گونه مى‏توان اوّلى را براساس دومى و دومى را براساس اوّلى تعريف كرد.
بطور خلاصه، «صالحات» عقايدى هستند كه بطور كامل در رفتار خارجى نمود مى‏يابند. بنابراين، تركيب كيفى عبارت «الذين آمنوا و عملوا الصالحات»، يكى از پركاربردترين واژگان بكار رفته در قرآن است. «آنها كه ايمان دارند»، نه تنها ايمان‏آورندگان‏اند بلكه ايمان درونى خود را در عمل مناسب و رفتار مناسبى بروز مى‏دهند كه شايسته اطلاق واژه صالح باشند. و «آنها كه عمل صالح انجام دادند»، يعنى اعمال آنها صالح نخواهد بود، مگر اينكه در هماهنگى كامل و مطابقت با يقين به حقيقت جاودان و محض يعنى خداوند باشند.
واژه «صالح» در ذات خود، تقسيم‏پذير است و واژه‏اى صُلب نيست. بنابراين كاركرد حقيقى آن، صحّه گذاردن بر كارهايى است كه بايد انجام پذيرد. بنابراين، قرآن براى ايجاد و ارائه چهارچوبى براى اعمال صالح كه مفيد فايده براى فرد و جامعه باشد - چه در اين دنيا و چه در جهان آخرت - واژگانى با ارزش منفى و مثبت

صفحه از 87