آورده كه قابل مصداق براى اعمال خوب و يا بد باشد. اين واژگان با در نظر گرفتن محتواى معنايى و بافت تاريخى خود، جزو واژگان محض طبقهبندى مىشوند. و با توجّه به مفاهيم ارزشگذارنده آنها كه معنايى و موقعيتى فراتر از بافت تاريخى و معنايى محض خود ارائه مىكنند، ديگر مىتوان آن را در مقوله واژگان ارزيابى كننده جاى داد. امّا از آنجا كه واژه صالح تمامى ارزشهاى مثبت را در بر دارد، بنابراين ضرورتاً بايد واژهاى معادل اين واژه (واژهاى جامع و كامل) براى شمولِ صفات منفى وجود داشته باشد. در حقيقت، معناى حقيقى صالحات در ديدگاه انسانها و رفتار آنها را بدون توجّه به واژه متضادّ آن نمىتوان دريافت. زيرا همواره درك يك مطلب با لحاظ كردن متضادّ آن، سهلتر است.
بنابراين قرآن، دو عبارت جامع و كلّى متضاد را براى اطلاق به صفات و اعمال مطلوب و نامطلوب نشان داده و تحت اين دو واژه، تعدادى ديگر از عبارات و واژگان گنجانده شدهاند. در نگاه كلّى به ويژگىهاى همه اعمال انسانى، قرآن آنها را به دو دسته صالحات و سيّئات تقسيم كرده است.
بنابراين مىخوانيم كه:
آيا مىپندارند آنان كه مرتكب سيّئات شدند، با آنان همانند آنان كه ايمان آوردند و عمل صالح انجام دادند، رفتار خواهد شد، در حيات و در ممات؟ چه بد قضاوت مىكنند.۱
پيداست كه اگر معادل «عمل خوب» را براى صالحات برگزينيم، پس براى سيّئات نيز ناگزير به انتخاب «عمل بد» هستيم. در سراسر قرآن، مىيابيم كه سيّئات در برابر «عمل صالح» آمده است. به اين آيه دقّت كنيد:
آنان كه عمل زشت مرتكب شوند، دقيقاً همان عمل را دريافت خواهند كرد. امّا آنانكه عمل صالح انجام دادند - چه زن و چه مرد - و به خدا ايمان آوردند، به بهشت وارد خواهند شد و بىحساب روزى داده مىشوند.۲