كمالات ماورايى و سنّت الاهى‏ - صفحه 45

حضرت يونس عليه السلام‏

ما نبايد تصوّر كنيم كه مواجهه خداوند با پيامبران، همواره نظير مواجهه‏اش با ديگران بوده است؛ چرا كه در عمل، مى‏بينيم كه هرچند آنان نيز به لحاظ جسمانى بشر و داراى گوشت و پوست‏اند، امّا خداوند با آنان به مانند ديگر انسانها عمل نكرده است و آنان را به نحوى ممتاز كرده است. هنگامى كه حضرت يونس مخالفت قوم خويش با خدا را ديد، تحمّل نكرد و آنان را ترك كرد. از آن‏جايى كه يونس در رها كردن قوم عجله كرده بود، خداوند او را به امتحان سختى مبتلا كرد. امتحان اين بود كه به هنگام سفر دريايى، به قرعه مسافران، به درياى طوفانى افكنده شد و ماهى بزرگى او را بلعيد و بر خلاف سنّت معمول الاهى و بدون آنكه گوشت و پوست او هضم شود، مدّتى طولانى در بدن وى زنده ماند. خداوند مى‏فرمايد كه اگر يونس از تسبيح‏گويان نبود، تا روز قيامت در شكم ماهى مى‏ماند؛ امّا چون خداوند خواست بر او منّت گذارَد، ماهى جسم بيمارش را به خشكى افكند؛ خداوند كدو بُنى را بر او رويانيد ۱ و طرفه آن كه بار ديگر او را برگزيد و به سوى قومى فرستاد. ۲ روشن است كه اين‏گونه زيستن در دل ماهى، افكنده شدن به خشكى، روياندن كدو و انتخاب و اجتباى مجدّد يونس امرى ماورايى و كرامتى عجيب است كه به يونس پيامبر عليه السلام ارزانى شده است. اعطاى چنين كرامتى نه براى اتمام حجّت خلق بود و نه معجزه. اگر قرار است كه خداوند به انبيا هيچ ويژگى خاصّى جز نبوّت عطا نكند و اگر قرار باشد آنان جز در وحى، بشرى مثل ما باشند، پس چرا خداوند به اين پيامبر الاهى چنين ويژگيهايى عطا مى‏كند؟

حضرت داوود عليه السلام‏

پيامبرىِ حضرت داوود عليه السلام كرامتى بس بزرگ است؛ امّا اينكه خداوند آهن را در دستان او نرم گرداند و او به واسطه اين تعليم الاهى زره ببافد، امرى ماورايى و

1.صافّات (۳۷) / ۱۳۹-۱۴۶

2.قلم (۶۸) / ۴۸-۵۰

صفحه از 58