وقتى موعودگرايى را با محك قرآن ارزيابى كنيم، اصل اين نظريه را در تفكّر بشرى - بنا به آيات متعدد ازجمله آيه 55 سوره نور درست مىيابيم - امّا (به طور كلّى): اوّلاً: اين موعود - چنان كه خواهيد ديد - از اين امت (و نه ساير امّتها از اهل كتاب و غيره) است. ثانياً: نجات بشر جز در سايه توحيدگرايى و احياى فرهنگ وحيانى - كه همه آموزههاى آن بر محور «توحيد» تبيين و معنا شده و اعتبار مىگيرند - امكانپذير نيست. پس اگر موعودِ بشر، از اين فرهنگ است و مىخواهد تعاليم دين مورد پسند خدا را احيا كند كه فرمود: (... وَ رَضيتُ لَكُمُ الإسلامَ ديناً...) 1، در اين صورت حق و قابل قبول است و الّا باطل و بىاعتبار خواهد بود.
اكنون بايد ديد مهدويت در فرهنگ وحيانى «توحيدگرا» در چه عرصهاى حضور دارد و در يك نگاه جامع، چگونه تبيين شده است؟
ابتدا بايد به اين نكته توجّه كرد: آيات وحى درباره مهدويت به دو گروه عمده تنزيلى ظاهر و تأويلى باطن: بخشى از آيات در سطح ظاهر و لايه پيدا، بر مهدويّت دلالت دارند مانند آيه شريفه: (هُوَ الَّذِي أرْسَلَ رَسُولَهُ بِالهُدى وَ دينِ الحقِّ لِيُظْهِرَهُ عَلَى الدِّينِ كُلِّهِ وَ لَوْ كَرِهَ المُشرِكُونَ) 2 «اوست آنكه پيامبرش را با رهنمود و دين حق به رسالت فرستاد تا آن را بر همه اديان فايق گرداند؛ گرچه مشركان آن را خوش نداشته باشند.»
امّا برخى از آيات در سطح و لايه پنهانى (كه كلام خدا به آن راجع و حاكى و ناظر بر آن است و تأويل نام دارد) عهدهدار تبيين مهدويّتاند؛ مانند آيه شريفه: (قُلْ أَرَأَيْتُمْ إنْ أَصبَحَ مَاؤُكُمْ غَوْراً فَمَنْ يَأتِيكُم بِمَاءٍ مَعينٍ) 3 «بگو به من خبر دهيد اگر آب شما در زمين فرورود، چه كسى آب گوارا براى شما خواهد آورد؟»
از امامان معصوم درباره بطن و تأويل اين آيه بدين مضمون چند روايت نقل شده است: «هذه نزلَت في القائم... قال: إذ غاب عنكم إمامكم فمن يأتيكم بإمامٍ جديد؟» 4
1.مائده (۵) / ۳
2.صف (۶۱) / ۹
3.ملك (۶۷) / ۳۰
4.استرآبادى، ج ۲، ص ۷۰۸ - ۷۰۹، ح ۱۵