للإسلام...؛ خداوند طاعت ما را براى ساماندهى ملّت [ اسلام] و پرهيز از اختلاف و از همگسيختگى، واجب ساخت و پيشوايى ما را مايه نجات از تفرقه قرار داد و حُبّ ما را سبب عزّت و شكوه اسلام كرد.» 1
امام حسين عليه السلام نيز خطاب به وليد والى مدينه فرمود: «أيّها الأميرُ، إنّا أهلُ بيتِ النُبوّة و مَعدِنُ الرّسالة و مُختَلفُ الملائكة و مَهبِطُ الوحي، بنا فَتَحَ اللَّه و بِنا خَتَمَ: اى امير، ما اهل بيت نبوّتيم و معدن رسالتيم و محلّ آمد و شد فرشتگانيم و فرودگاه وحىايم. خداوند با ما [ سعادت را] گشود و با ما به پايان برد.» 2
در اين زمينه روايات بسيار فراوانى در آثار ساير ائمّه اهل بيت بر جاى مانده و عرصه بسيار فراخ و ژرفى در شناخت و حقوق و... آنان فراهم آورده است. 3 ازجمله حديث امام حسن عسكرى عليه السلام كه مىفرمايد: «نَحْنُ كَهْفٌ لِمَن إلْتِجَأَ وَ نُورٌ لِمَنْ استَضاءَ بِنَا وَ عِصْمَةٌ لِمَنْ اعْتَصَمَ بِنا، مَنْ أَحَبَّنا كانَ مَعَنا فِي السّنامِ الأعلى وَ مَن انحَرَفَ عَنّا فَإلى النّارِ؛ ما پناهگاهيم براى كسى كه به ما پناه آورد و نوريم براى آنكه از ما نور طلبد و بازدارنده [ از انحراف] ايم براى آنكه به ما چنگ زند. هركس ما را دوست داشته باشد، با ما در رتبه والاست و هركس از ما منحرف گردد، به آتش رهسپار است.» 4
آنچه اكنون در اين آموزهها در پى آنيم، مهدويّتشناسى در عرصه اهل بيتشناسى است كه بُعدى ديگر از ابعاد اين نظريه را آشكار مىسازد؛ آن هم بُعدى كه خود اضلاع و زواياى فراوانى را به همراه مىآورد. در اينباره تنها كافى است كه در فهرست اوصاف و ويژگيهاى اهل بيت در همين روايات درنگ كنيم.
نتيجه
بحث مهدويّت بين الاديانى، بر محور «باور به منجى و موعود گرايى» متمركز است. چون موعود گرايى را با محك قرآن ارزيابى كنيم، قرآن اصل اين نظريه را تأييد مىكند؛ ليكن مهدويّت را براساس احياى فرهنگ وحيانى «توحيد مدار»
1.ابن ابىطيفور، ص ۳۰
2.خوارزمى، ج ۱، ۱۸۴
3.نك: رىشهرى، ص ۸۳-۱۹۲
4.ابنشهر آشوب، ج ۴، ص ۴۳۵