ضرورت وجود نبى بر اساس قاعده لطف‏ - صفحه 38

و قبح افعال‏اند، نه عقلايى و اعتبارى بودن آن دو، پس آنان احكام عقل عملى را - مثل حسن عدل و قبح ظلم - همچون احكام و مُدرَكات عقل نظرى در مورد خلق و خالق، جارى مى‏دانند؛ يعنى همان گونه كه استحاله اجتماع نقيضين و ارتفاع آن دو را در مورد خلق و خالق به طور يكسان قبول دارند، حسن عدل و قبح ظلم را نيز در هر دو مورد جارى مى‏دانند.

2-3) معناى صحيح كلام شيخ مفيد در باب وجوب لطف بر خدا

با توجّه به آنچه از آيت‏اللَّه خرّازى نقل شد، معلوم گرديد كه از نظر وى مرحوم شيخ مفيد - با اينكه از متكلّمان بزرگ اماميّه است - بر خلاف ساير متكلّمان عدليّه، در مسئله وجوب لطف و ارسال رسولان بر خداى تعالى، راه فيلسوفان را طى كرده است و اين مسئله را از فروعات حسن و قبح عقلى ندانسته است. حال براى اينكه مسئله بيشتر روشن شود، لازم است كه كلمات ايشان در اين مورد، عيناً نقل شود تا نسبت چنين امرى به ايشان روشن گردد. ايشان در اين‏باره نوشته‏اند:
إنّ ما أوجبه أصحاب اللّطف من اللّطف، إنّما وجب من جهة الجود و الكرم، لا من حيث ظنّوا أنّ العدل أوجبه وأنّه لو لم يفعله لكان ظالماً. مفيد، ۱
همانا وجوب لطف كه قائلان به لطف بر خداى تعالى واجب دانسته‏اند، از باب جود و كرم است؛ نه از جهت عدل كه آنان گمان كرده‏اند كه اگر او لطف نكند، ظالم خواهد بود.
ايشان معتقدند كه چون خداى تعالى ذاتاً متّصف به صفت جود و كرم است و از بخل و تنگ‏نظرى عارى است، اقتضاى ذات الهى اين است كه ارسال رسل كند و از هيچ لطفى درباره بندگانش دريغ نورزد و فيض و اِنعامش جاودانه باشد. حتّى ايشان معتقدند كه خداوند متعال در صورتى كه بداند اگر فلان بنده گناهكارش را اگر مهلت دهد، از گناهانش توبه خواهد كرد، اقتضاى عدل و جود و كرمش آن است كه او را

1.اوائل المقالات، ص ۵۹

صفحه از 49