تبيين مباحثى از توحيد در پرتو معارف اهل بيت عليهم السلام (2) - صفحه 147

دانسته‏اند.۱ اين در حالى است كه بر مبناى اشتراك لفظى رايج، هيچ‏گونه مجازى در ميان نيست. آيا معنا دارد كه كسى اطلاق كلمه شير را بر شير خوراكى، حقيقت و بر شير درنده، مجاز بداند؟ تفصيل اين بحث البتّه به مجالى ديگرنياز دارد. ولى اين تذكّر مختصر از آن رو داده شد كه در مورد نظر مرحوم ميرزا عجولانه داورى نشود و ايشان بدون كمترين تأمّلى متّهم به تهافت‏گويى نگردد.

ب) مقايسه آراى فلسفه صدرايى با نظريّه مقالات‏

در نظريّه طرح‏شده در مقالات مورد نظر، ادّعا شده است كه در اين مباحث، بنا بر استفاده از قرآن و اهل بيت عليهم السلام است. در ابتداى مقاله اوّل آمده بود:
ما بنا را بر آن گذاشته‏ايم كه بايد دلايل معارف اسلامى را از خود قرآن كريم و معلّمانش فرابگيريم نه از ديگران. ۲
همچنين در موارد مختلفى مشى فيلسوفان مورد نقد و طعن قرار گرفته است، ازجمله:
در فلسفه صدرايى - كه به حكمت متعاليه شهرت دارد - چنين پذيرفته شده است كه... بين ذات خدا و حقايق اشيا مغايرتى وجود ندارد و تنزيه حق تعالى از مشابهت با خلق، به نفى حدود برمى‏گردد نه مغايرت حقايق. ولى از سخنان حضرت اميرالمؤمنين و ديگر امامان از فرزندانش - صلوات اللَّه و سلامه عليهم اجمعين - چنين استفاده مى‏شود كه هيچ‏گونه مشابهت و مسانختى بين خدا و خلق وجود ندارد. ۳
پيروان فلسفه صدرا براى حق تعالى وجود نامتناهى و مطلق قائل هستند... ما به اين عقيده چند اعتراض داريم... ۴
فلاسفه و حكما، احكام علّت و معلول را به ساحت قدس الهى كشانده و تعميم

1.ر.ك: ابواب الهدى باب ۱۲ و باب ۱۳ خصوصاً عبارت: «و قد سمعت بصريح الروايات اختلاف المعنى فى تلك الالفاظ و لا جامع بين الخالق و المخلوق حتى يكون المعنى واحدا فاطلاق اللفظ المستعمل فى المخلوق بنحو الحقيقة يكون فى الخالق بنحو المجاز و العناية.»

2.سفينه، ش ۴، ص ۴۷

3.همان، ش ۵، ص ۱۱۷- ۱۱۸

4.همان، ص ۱۲۱

صفحه از 147