تبيين مباحثى از توحيد در پرتو معارف اهل بيت عليهم السلام (2) - صفحه 149

همان‏طور كه اين سخن (سلبى معنا كردن صفات) به تعطيل برمى‏گردد، قول به اشتراك لفظى نيز به تعطيل برمى‏گردد، زيرا مقصودشان از اشتراك لفظى اين نيست كه معناى ديگرى براى علم و قدرت و حيات خدا تصوّر مى‏شود، بلكه مقصودشان نفى هر تصوّرى است. ۱
اين كلمه (وجود) در هر موردى كه اطلاق شود براى اثبات واقعيّت داشتن و حقيقت داشتن شى‏ء است و اگر در مورد خداى متعال به همين معنا گفته نشود اقرار به ثبوت او حاصل نمى‏شود و شخص از ورطه الحاد و كفر خارج نمى‏گردد. ۲
برخى از انديشمندان به قدرى در اصل نفى تشبيه پيش تاخته‏اند كه كارشان به جحود و انكار انجاميده است. ۳
ثالثاً كيفيّت تصوّر وجود و صفات خدا هم از طريق معقولات ثانيه توضيح داده شده و گفته شده است كه لازمه آن، تشبيه نيست:
مفهوم وجود - همان‏طور كه اعتراف دارند - از معقولات ثانيه است. ۴
ما دو دسته مفاهيم داريم: يك دسته مفاهيم كه ماهيّات اشيا و حقايق آنها را بيان مى‏كند و ملاك دسته‏بندى كردن موجودات و شناخت آنهاست و در جواب «چيست آن؟» (ما هو؟) واقع ميشود. و يك دسته ديگر مفاهيمى است كه حقيقت اشيا را بيان نمى‏كند بلكه حكمى از احكام آنها را مى‏فهماند و هرگز در جواب «چيست آن؟» واقع نمى‏شود. مثلاً اگر كسى چيز خاصّى را پنهان كند و در مقام مسابقه پرسش كند كه آن چيست؟ نمى‏توان پاسخ داد كه شى‏ء است يا موجود است يا واحد است، زيرا كه اين مفاهيم، حقيقت آن را بيان نمى‏كند. آنچه ملاك مشابهت و مماثلت است، مفاهيم دسته اوّل است نه مفاهيم دسته دوم. و با بيانى كه در محلّ خود ذكر مى‏شود، اين مفاهيم (دسته دوم)، انتزاعى و اعتبارى مى‏باشند و مصاديق آنها مصاديق بالعرض هستند. ۵

1.سفينه، ش ۸، ص ۲۱

2.همان، ش ۶، ص ۱۵

3.همان، ص ۱۱

4.همان، ش ۵، ص ۱۲۱

5.همان، ش ۶، ص ۱۷

صفحه از 147