دودستگی شيعيان امام كاظم (ع) و پيدايش فرقه «واقفیه» - صفحه 186

آنان مكشوف شد. ۱ همچنين گفته شده كه گروهى از شيعيان، پس از مشاهده معجزاتى توسط رضا(ع) از واقفيگرى دست كشيدند. ۲ ابو حلال سجستانى مى گويد: «هنگامى كه واقفى بودم، به ستارگان نگاه كردم و به اين نتيجه رسيدم كه كاظم(ع) از دنيا رفته است». لذا از واقفه جدا شد و امامت رضا(ع) را پذيرفت. ۳
بنا به نقل منابع امامى، يكى از شيوه هاى واقفه براى تحكيم موقعيتشان در جامعه شيعى، رشوه دادن به برخى از پيروان برجسته رضا(ع) بود. نقل شده كه واقفيان به صفوان بن يحيى، وكيل رضا(ع) پيشنهاد كردند كه در قبال رها كردن امام، مقدار زيادى پول دريافت كند؛ ليكن او اين پيشنهاد را رد كرد. ۴ آنان همچنين كوشيدند تا با دادن ده هزار دينار رشوه به يونس بن عبدالرحمان، او را وادار كنند تا پذيرش امامت رضا(ع) توسط خود را [علناً] اعلام نكند و در معرضِ عموم از آنان انتقاد ننمايد و او اين پيشنهاد را نپذيرفت. ۵
آنان در يكى ديگر از تدابيرشان سعى كردند تا نشان دهند كه ادّعاى رضا(ع) در مورد امامت، كاملاً بى پايه و اساس است. آنان، شايعه اى را رواج دادند كه طبق آن، پذيرش ادّعاى رضا(ع) توسط صفوان بن يحيى، تنها در نتيجه نماز و استخاره او بوده و مبتنى بر قرينه اى قانع كننده نبوده است. همچنين واقفه، روايتى را ترويج كردند كه بنابر آن، على بقباقه، يكى از واقفيان، از صفوان بن يحيى و ديگر طرفداران برجسته رضا(ع) پرسيد كه چه چيز موجب شد كه امامت رضا(ع) را بپذيرد. آنان نتوانستند به طور رضايت بخشى به اين پرسش، پاسخ دهند. در عوض، آنان به احمد بظنطى ـ كه هنوز جوان و بى تجربه بود ـ رجوع كردند و از او خواستند كه به اين پرسش، پاسخ دهد. راوى واقفى اين روايت مى گويد كه پيروان رضا(ع)، هيچ دليل محكمى نداشتند

1.الكافى، ص ۳۵۵ ؛ اختيار معرفة الرجال، ص ۵۹۴ و ۶۰۵ ـ ۶۰۶ ؛ الاختصاص، ص ۸۴ ؛ الخرائج و الجرائح، سعيد بن هبة اللّه الراوندى، بيروت، ۱۴۱۱ق / ۱۹۹۱م، ج ۱، ص ۳۶۰ ـ ۳۶۱.

2.ر. ك: الكافى، ص ۳۵۴ ـ ۳۵۵ ؛ اختيار معرفة الرجال، ص ۴۶۹ ؛ الغيبة، الطوسى، ص ۴۷ ـ ۵۰.

3.بحارالأنوار، محمّدباقر المجلسى، تهران، ۱۳۷۶ ـ ۱۳۹۲ق / ۱۹۵۷ ـ ۱۹۷۳م، ج ۶۸، ص ۲۷۴.

4.رجال النجاشى، ص ۱۳۹.

5.اختيار معرفة الرجال، ص ۴۹۳ ؛ علل الشرائع، ص ۶ ـ ۲۳۵ ؛ الغيبة، الطوسى، ص ۴۲ ـ ۴۳.

صفحه از 194