و تنها به طور كوركورانه اى از سخنان برخى افراد نادان، حمايت مى كردند. ۱
تدبيرهاى ماكياولى گونه مشابهى نيز به عنوان ضد حمله توسط پيروان رضا(ع) و شيعيان امامى بعدى به اجرا درآمد. آنان، روايات متعدّدى را به امامان قبلى (يعنى باقر(ع) و صادق(ع) نسبت دادند كه آن دو در اين روايات، پيدايش واقفه را پيش بينى و واقفيان را نفرين كرده بودند. ۲ همچنين روايت شده بود كه موسى كاظم(ع)، هنگامى كه رضا(ع) هنوز كودك بود، نام دو تن از واقفيان برجسته (يعنى عثمان بن عيسى دواسى و زياد قندى) را به او اطّلاع داد و بر آنان لعنت فرستاد. ۳
به علاوه، شيعيان امامى مدّعى شدند كه موسى بن جعفر(ع)، به اين دليل ملقّب به «كاظم» شد كه در ميان شاگردانش تمام كسانى را كه سير امامت را به او ختم مى كنند و امامت رضا(ع) را نفى مى نمايند، مى شناخت، ليكن هميشه نسبت به آنان، كظمِ غيظ مى كرد و هرگز نگذاشت كه آنان از خشم او مطّلع شوند. ۴
آنان، همچنين به ادّعاى واقفه در مورد غيبت رضا(ع) در مراسم تشيع جنازه پدرش پاسخ گفتند. احتمالاً آنان حديثى جعل كردند مبنى بر اين كه وقتى كاظم(ع) از دنيا رفت، مسيّب بن زهير زندانبان امام، رضا(ع) را مشاهده كرده بود كه به طور معجزه آسايى از مدينه [به زندان] آمد و به دور از چشم مردم، بدن پدرش را غسل داد. ۵
1.الغيبة، الطوسى، ص ۴۱.
2.اختيار معرفة الرجال، ص ۴۵۸ و ۴۶۲ ـ ۴۶۳.
3.الغيبة، الطوسى، ص ۴۵.
4.علل الشرائع، ص ۲۳۵ ؛ عيون أخبار الرضا(ع)، ج ۱، ص ۹۱.
5.عيون أخبار الرضا(ع)، ج ۱، ص ۸۲ ـ ۸۵. مسيّب بن زهير كه در روايت به عنوان زندانبان امام معرّفى شده، در سال ۱۷۲ق / ۷۸۷ ـ ۷۸۸م، رئيس پليس بغداد بود (ر. ك: تاريخ الموصل، يزيد بن محمّد الأزدى، ويراسته على حبيبة، قاهره، ۱۳۸۷ق / ۱۹۶۷م، ص ۲۶۹) ؛ امّا مسيّب، هشت سال قبل از وفات كاظم(ع) در سال ۱۷۵ق / ۷۹۱م، از دنيا رفت (ر. ك: تاريخ بغداد، أحمد بن على الخطيب البغدادى، قاهره، ۱۳۴۹ ق / ۱۹۳۱م، ج ۵۳، ص ۱۳۷ ؛ الكامل فى التاريخ، ابن الأثير، ويراسته سى، جى، تورنبرگ، ليدن، ۱۸۵۱ ـ ۱۸۶۷م، ج ۵، ص ۸۴). نه تنها افسانه [بودن داستان]، بلكه اين عدم دقّت به طور كامل، داستان را از اعتبار مى اندازد.