الاُصول الأربعُمِئة (اصول چهارصدگانه) - صفحه 81

از يكصد كتاب ذكر شده در اين فهرست, تنها سيزده اثر را به قطعيت مى توان گفت كه اصول هستند. شايد اين, نمادين است كه يكى از آخرين مدخل هاى ذكر شده در اين فهرست, كتاب الكافى است; نخستين اثر از كتب اربعه كه اساس بعدى متون فقهى اماميه را تشكيل مى دهد. به دليل نياز به برخى آثار مفصّل, كتاب هاى جامع, به شكل مناسبى براساس محتواى درونى مرتّب شده بودند. اين آثار (جوامع), بعد از غيبت امام دوازدهم به نگارش درآمدند. گاهى اين كتب در دسترس بودند و به همين دليل, متن اصلى اصول, براى به دست آوردن حكم عملى, قابل اغماض بود. مى توان به ياد آورد كه با توجّه به اين نكته بود كه ابن غضائرى, دو فهرست جداگانه از مؤلفان اصول و ديگر آثار, تأليف كرده بود و طوسى, اين شيوه را رها كرد و در عوض, اسامى مؤلفان اصول و مصنّفات را درهم آميخت. طوسى, دليل اين عملش را اين گونه شرح مى دهد كه از تكرار, اجتناب كند. ۱ عامل ديگر, اين مى توانست باشد كه اهمّيت اصول, به عنوان منابع مستقل, كاهش يافته بود. مسئله كاملاً متفاوت ديگرى براى علّت كار طوسى, اين مى تواند باشد كه تعدادى (احتمالاً اندكى) از رونوشت هاى نسخه هاى اصول, در جريان آتش سوزى كتاب خانه شاپور در كَرخ [از محلّه هاى بغداد] در سال 451ق, نابود شده بود. ۲
در دوره سلجوقيان, چيز زيادى در مورد اصول, بيان نشده است. محمد بن احمد بن ادريس (م598ق) كه در فصل پايانى اثرش (السرائر) از آثار مختلف قديمى نقل كرده,

1.الفهرست, ص۲.

2.اين تاريخ, توسط يوسف العِش, پيشنهاد شده است. ر.ك: .Bibliotheques arabes, Damascus, ۱۹۶۷, p.p۱۱۶f او تاريخ ارائه شده ماجرا در سال ۴۴۷ق, توسط ياقوت را رد كرده است. به طور كلّى ر.ك: معجم البلدان, ياقوت الحموى, بيروت, ۱۳۷۴ـ۱۳۷۶, ج۱, ص۵۳۴; الذريعة, ج۲, ص۱۲۹, ۱۳۴ و ج۸, ص۱۷۳; مقدمه آل بحر العلوم بر رجال الطوسى, ج۱۳, ص۵۲ـ۵۷ و منابع ذكر شده در آن جا.

صفحه از 121