2. وى از جمله رجال مشايخ ثقات است. ۱
بنابر اين روايت، سيف بن عميره نقل مى كند كه به همراه جماعتى از اصحاب با صفوان به زيارت غرى (نجف) رفته و پس از فراغت از زيارت، صفوان رو به جانب كربلا كرده و همان زيارت منقول از علقمة بن محمد حضرمى از امام باقر عليه السلام را خوانده و سپس دعاى بعد از زيارت را خوانده است. سيف مى گويد از صفوان پرسيدم كه علقمه چنين دعايى را براى ما از امام باقر عليه السلام نقل نكرد و فقط متن زيارت را براى ما نقل كرد و صفوان پاسخ مى دهد كه تمامى اين اعمال را كه انجام داديم، از زيارت و دعا، حضرت صادق عليه السلام نيز انجام داد. ۲
چنان كه ديديم، سندهاى قبلى منقول از كامل الزيارات و مصباح المتهجد هيچ يك خالى از ضعف و اشكال نبود و در سند كامل الزيارات محمد بن موسى همدانى قرار داشت كه فرد ضعيفى بود و در سند اول مصباح المتهجد نيز عقبه پدر صالح بن عقبه، قرار داشت كه مجهول بود، ولى روايت اخير ـ كه مى توانيم آن را روايت صفوان بناميم ـ به لحاظ افراد سند، مطمئن ترين روايت است و افراد آن، يعنى محمد بن خالد طيالسى و سيف بن عميره و صفوان بن مهران جمّال، همگى ممدوح و ثقه اند و چنان كه ديديم، در ضمن آن، روايت علقمة بن محمد نيز مورد تأييد قرار گرفته است و چنان كه قبلاً نقل كرديم، ابن غضايرى درباره محمد بن موسى همدانى گفته بود: «ضعيف يروى عن الضعفاء و يجوز ان يخرج شاهدا». ۳ بنابراين، روايت منقول در كامل الزيارات را ـ كه در سندش محمد بن موسى همدانى قرار گرفته ـ مى توان به عنوان مؤيد و شاهدى بر روايت صفوان گرفت.
تفكيك ثواب زيارت از متن زيارت
ديديم كه هم در كامل الزيارات و هم در مصباح المتهجد ثواب زيارت عاشورا و متن زيارت در دو قسمت و با نقل هايى جدا از هم ذكر شده اند. قبلاً هم ديديم كه ابن غضايرى درباره صالح بن عقبه گفته بود: «غال كذاب لايلتفت اليه» ۴ و ابن وليد هم درباره محمد بن موسى همدانى گفته بود: «انه كان يضع الحديث». ۵ حديث شناسان براى وضع حديث نشانه هايى برشمرده اند كه يكى از آنها افراط در وعيد بر امر صغير يا افراط در وعده بر فعل حقير است. ۶ حال مى توان گفت كه شايد اتهام اين دو نفر به كذب و وضع حديث از جمله به خاطر نقل ثواب هاى اغراق آميز، مانند ثواب زيارت عاشوراست كه به قول برخى از محققان: «در شرح آن امور منكرى ديده مى شود». ۷ البته محمد بن
1.همان، ج۲، ص۱۹۶.
2.مصباح المتهجد، ص۵۳۹ ـ ۵۴۲ .
3.رجال ابن غضائرى، ص۹۵.
4.رجال ابن غضائرى، ص۶۹ .
5.رجال النجاشى، ش۹۰۴.
6.مقباس الهداية فى علم الدراية، ج۱، ص۴۰۴؛ اصول علم الرجال بين النظرية و التطبيق، ج۱، ص۴۳۸.
7.قاموس الرجال، ج۵ ، ص۴۶۷ و ج۹، ص۶۱۶ .