از اين زمان، عبارت ديگرى با عنوان اظهر در كنار نص و ظاهر ساخته شد. ۱ اينك اين مطلب فراروى اصوليان قرار داشت كه تفاوت نص، ظاهر و اظهر چيست؟ معيار شناخت عينى آنها كدام است؟ شيخ انصارى گويى ميان آنها تفاوت قايل بود، ولى اين تفاوت را آشكارا بيان نكرده و تنها با عبارات كلى از آن عبور كرده است. وى اين اشاره را در اختلاف قرائت كلمه «يتطهرن» با تشديد و تخفيف دارد. در فرض تواتر قرائت ها بايد ظاهر را بر نص يا اظهر حمل نمود و در فرض تكافو بايد توقف كرد و از طريق ديگر به رفع مشكل پرداخت. همچنين شيخ انصارى ظاهر را اعم از عام و مطلق و غير آن دو دانسته است؛ ۲ چيزى كه كمتر به آن تصريح شده است.
مسأله مهم ديگر كه به شفاف سازى موضع در باب گونه بيان قرآن در ارتباط با معيار ارزيابى احاديث كمك كرد، حجيت خبر واحد و تخصيص و تقييد قرآن با آن بود. ظاهرا اين نوع نگاه با گسترده گى عمق آن ابتدا در كتاب الوافية و سپس فرائدالأصول ديده مى شود. به موجب اخبار عرض، خبر واحد در هر زمينه اى و با هر نوع گستره دلالى اعم از خاص، عام، مطلق و مقيد بايد بر قرآن باز نمود شود و در فرض مخالفت با آن طرد گردد. ۳ مدلول ياد شده خبر واحد را از اعتبار مى انداخت و به بى اعتبارى احكام فرعى زيادى مى انجاميد. اين مشكل اذهان را به سمت راه چاره هدايت كرد. ديدگاه معروف ـ كه شايد مستظهر به اجماع و اتفاق اصوليان بود ـ تعيين گونه بيان قرآن به بيان قطعى اعم از مضمونى و روح كلى و عام بود.
آشفتگى يادشده در دانش اصول در تفسير، بس واضح تر ديده مى شود. گويى در مقام عمل و تطبيق، پديد آمدن فاصله ميان مقام نظر و تطبيق و اشتغال به تفسير، نوعى نسيان نسبت به ديدگاه مختار در مقام بيان قاعده پديد مى آورد. مصداق روشن اين مدعا را در تفسير الميزان مى تواند ديد. در تفسير ياد شده در نقد روايات تحريف، معيارْ نه ظاهر يك آيه كه مجموع قرآن دانسته شده است. در آن آمده كه روايات تحريف مخالف قرآن است. مراد از مخالفت، مجرد مخالفت با ظاهر «إِنَّا نَحْنُ نَزَّلْنَا الذِّكْرَ وَ إِنَّا لَهُ لَحَـافِظُونَ»۴ و «وَ إِنَّهُ لَكِتَـابٌ عَزِيزٌ * لاَّ يَأْتِيهِ الْبَـاطِـلُ مِن بَيْنِ يَدَيْهِ وَ لاَ مِنْ خَلْفِهِ»۵ نيست، بلكه مرادْ مخالفت با مدلول محصول مجموع قرآن است يا در نقد روايات با شمار زياد در بيان اوصاف بهشت بودن حجرالاسود و غيره؛ ۶ چنان كه همين معيار را براى روايات ذكر كرده است. ۷
با اين وجود، در بالغ بر سى مورد نقد كتاب محور حديث، عبارت مخالفت با ظاهر، سياق ظاهر، سياق آيه، نص و صريح آيه و... وجود دارد. ۸
1.قوانين الاصول، ص۳۹۳ ـ ۳۹۴؛ فرائد الاصول، همان جا.
2.ر. ك: فرائد الاصول، ج۱، ص۱۳۹، ۱۴۵، ۱۵۱ ـ ۱۵۲.
3.همان، ص۱۵۷ ـ ۱۵۸.
4.سوره حجر، آيه۹.
5.سوره فصلت، آيه ۴۱ و ۴۲.
6.الميزان، ج۱۲، ص۱۱۵.
7.همان، ج۱، ص۲۸۹.
8.ر. ك: همان، ج۱، ص۴۱۲، ۲۲۲، ج۲، ص۲۲، ج۵ ، ص۱۴۴، ۲۹۶، ۳۶۰، ج۹، ص۲۱۰.