مدلول و گستره قرآن در عرض حديث بر قرآن - صفحه 56

4 ـ 1 ـ 3. ميزان دلالت بخشى

ميزان دلالت مضمونى قرآن از جهت گستره يقينى، ظنى و احتمالى گسترده است يا محدود؟ ظاهر عبارت روايات عرض از اين نظر اطلاق دارد؛ چه عبارت كتاب اللّه و قرآن مطلق ذكر شده است. به قرينه و موضوع ـ كه صريح و قاطع است ـ بايد احاديث را بر قرآن باز نمود. اين حكم تناسب حكم تخصيص بردار نيست ۱ و اطلاق، به فرد شاخص آن ـ كه يقينى است ـ انصراف دارد.
چنان كه گذشت، در لسان عالمان دين عناوين صريح، نص، ظاهر، سياق، فحوا، و... آمده است. اين عبارات، از جهت ميزان دلالت بر مراد، در يك سطح و تراز قرار دارند يا سطح آنها متفاوت است؛ برخى در دلالت قطعى و برخى غير قطعى است؟ در اين فرض كدام از گونه اول است و كدام گونه دوم؟ آيا گستره مدلول مضمونى قرآن عام و گسترده است، صورت احتمال، ظن و يقين را فرا مى گيرد يا به صورت علم و يقين محدود است؟ آيا مى توان حديثى را به ظن مخالفت با قرآن، چه رسد از احتمال مخالفت، كنار زد؟ تقابل عبارات به خودى خود گوياى تلقى هاى مختلف از ميزان مدلول آنهاست؟ تقابل نص يا صريح با ظاهر؛ تقابل ظاهر با مضمون مجموعى قرآن؛ چنان كه تقابل ظاهر، عام، خاص و فحوا با هم؛ نيز اكتفا به يكى از آنها يا ذكر عبارت كلى نص (متن) كتاب.
با عطف به اين بيان، سه نحوه برخورد در كلام عالمان دين ديده مى شود: يكى ذكر عبارات مختلف نص، ظاهر، عام، دلالت مجموعى و... ۲ و ديگرى اكتفا به يك گونه بيانى مانند: ظاهر يا نص و صريح ۳ و سوم، عبارت نص (متن) كتاب ۴

5 ـ 1 ـ 3. ديدگاه ها

با تأمل در عبارات عالمان ياد شده دو موضع ديده مى شود:
الف . ميزان دلالت قطعى قرآن است؛
ب . ميزان عام است و حالت ظنى را شامل مى شود. ديدگاه نخست از جهت گستره سه گروه را مى تواند پوشش دهد: عام گرايان، خاص گرايان، سرگردان.

1 ـ 5 ـ 1 ـ 3. عام گرايان

مراد از موضع عام گرايانه آن است كه مدلول قرآن با قيد اطلاق كه همه آيات را فرا مى گيرد، علم آور و قطعى است. اين تلقى را مى توان به ابوحنيفه (م150ق)، شيخ مفيد (م413ق)، سيد مرتضى (م436ق)، شيخ طوسى (م460ق) شيرازى (م473ق)، سرخسى (م490ق) و گويى محقق

1.ر. ك: كتاب هاى اصولى، بحث حجيت خبر واحد.

2.ر. ك: شرح مسند ابوحنيفه، همان جا؛ الرسالة، همان جا؛ الفصول، همان جا؛ عدة الاصول، همان جا؛ معارج الاصول، همان جا؛ الميزان، همان جا.

3.الانتصار، همان جا؛ المستصفى، همان جا؛ المنار المنيف، همان جا؛ نقد المنقول، همان جا؛ وصول الأخيار، همان جا؛ مقاييس نقد متون السنة، همان جا.

4.تصحيح الاعتقادات، همان جا؛ الكفاية، همان جا؛ اللمع، همان جا.

صفحه از 63