نگاهى ديگر به تفسير اَثَرى - صفحه 110

۱ مفسران است و اين تفسيرپژوهان هستند كه پاره اى تفاسير را در زير اين عنوان، كدگذارى مى كنند.
4 ـ 1. از بند پيشين، اين نكته هم برمى آيد كه رويكرد پيشينى اثرى، و (A Priori) در تعريف تفسير اصولاً هر روش تفسيرى، كارآمد و كامياب نيست. ما از ميان انبوه آثار تفسيرى، بخشى را بر مى گيريم و بر آنها نام تفسير اثرى مى نهيم؛ نامى كه از پيش خود نداشته اند. بنابراين، اين تفكيك و نام گذارى آن گاه كامياب خواهد بود كه ناظر بر وجوهى مشترك در ميان آنها باشد و آن گاه كارآمد خواهد بود كه تكيه بر آن وجوه مشترك، در شناخت ماهيت تفاسير و تمايز آنها مفيد و راهگشا باشد؛ حال آن كه رويكرد پيشينى، نمونه ها را مبنا قرار نمى دهد.
از آنچه گفتيم، اين نكته هم آشكار مى شود كه ما در مقام تفسيرپژوهى، تفسير اثرى را «كشف» نمى كنيم، بلكه آن را «جعل» مى كنيم. تفسيرپژوه با يك سرى تفاسير موسوم به تفسير اثرى روبه رو نيست كه به كاوش و كشف در آنها بپردازد، بلكه با گرفتن مؤلفه ها يا ملاك هايى به سراغ انبوه تفاسير مى رود و به اعتبار آن مؤلفه ها و ملاك ها، برخى از تفاسير را تفسير اثرى مى نامد. در اين ميان، آنچه مهم است، ارزش و كارآمدى آن مؤلفه ها و ملاك هاست.
5 ـ 1. يك پژوهش جامع درباره تفسير اثرى، دست كم بايد در بردارنده چيستى تفسير اثرى و شاخصه هاى آن، پيشينه و تطور تاريخى آن، خاستگاه، اعتبار و حجيت آن و نيز مصادر پيش فرض هاو مبانى آن باشد. همچنين، ميزان كفايت و كارآمدى آن را نشان دهد و در نگاهى آسيب شناسانه، آفت ها و عارضه هاى آن را گزارش كند. از اين ميان، آنچه منطقا مقدم و در حكم خشت اول است، تعريف و بيان چيستى تفسير اثرى و شاخصه هاى آن است. شناخت درست و تعريف كارآمد، پيش شرط درستى و استوارى گام هاى ديگر است.
آثارى كه درباره تفسير اثرى نگاشته شده است، كمترين اهتمام را به تعريف تفسير اثرى و بيشترين اهتمام را به ديگر محورها نشان داده اند؛ تا آنجا كه در نظر ساده انگارانه برخى، گويى تفسير اثرى امرى بديهى، روشن و بى نياز از تعريف است و بدون تعريف و بيان چيستى تفسير اثرى و شاخصه هاى آن مى توان سخن استوار و پيراسته اى در روش شناسى تفسير اثرى گفت. از اين رو، نوشتار حاضر مى كوشد اين كاستى را به سهم خود جبران كند.
تعريف تفسير اثرى و بيان چيستى و شاخصه هاى آن، نه تنها سنگ بناى روش شناسى تفسير اثرى، بلكه شالوده روش شناسى تفسير قرآن در معناى گسترده آن است؛ چرا كه تفسير اثرى، نخستين جوانه هاى تفسير در سنت تفسير مسلمانان و پايه تفسير اسلام است و ديگر روش هاى

1.قيد «على الاصول» به اين خاطر است كه اين كار را از ناحيه صاحبان اثر تفسيرى نمى كند. چه بسا يك مفسر، از موضع يك بيرون از دايره اختيار و قبول تفسيرپژوه بر اثر تفسيرى خويش نام تفسير اثرى بگذارد؛ چنان كه به عنوان نمونه، جلال الدين سيوطى چنين كرده است و يكى شناخت روش هاى تفسيرى است. نيز، اين اتصاف، على الاصول، از تفاسير خود را از الدر المنثور فى تفسير القرآن بالمأثور نام نهاده است.

صفحه از 127