میکند.۱ ولی از سوی دیگر، شواهدی بر وثاقت وی آورده است؛ مانند کلمات ابن شهر آشوب _ که تصریح بر وثاقت وی دارد _ و از جمله این که وی در سند کامل الزیارات و تفسیر القمی ذکر گردیده و ابن قولویه و قمی آنها را توثیق نمودهاند. به نظر میرسد مرحوم خویی وجه جمعی میان این تعارض نیافته؛ هر چند مبنای اولیه ایشان وثاقت راویانی است که در کتب کامل الزیارات و تفسیر القمی وجود دارند.
مرحوم کشی از محمد بن مسعود عیاشی نقل میکند: یونس بن ظبیان متهم به غلو است.۲ پاسخ این سؤال که چرا وی را غالی نخوانده، بلکه فقط اتهام غلو را مطرح نموده، از جملهای که در ادامه این مطلب آمده و مناسب با بحث عمود نور است، میتوان به دست آورد. عیاشی مینویسد:
عبدالله بن محمد بن خالد طیالسی گفت که حسن بن علی الوشاء احادیث یونس را برای ما نقل مینمود تا این که میخواست حدیث العمود را برای ما از قول یونس بازگو کند، ولی به ما گفت این حدیث را از من نقل کنید تا آن را برایتان روایت کنم، سپس آن را روایت نمود.۳.
گونه برخورد حسن بن علی الوشاء _ که از اصحاب امام رضا علیه السلام است و در باره او گفته شده از وجوه طایفه شیعه و عینی از عیون آن است -۴ با روایت عمود نور از یونس بن ظبیان، بیانگر این نکته است که حسن بن علی روایت عمود را متفاوت از روایتهای دیگر یونس میدانسته و از این رو، فراخوان به نقل روایت در مورد عمود نور از یونس میدهد. این در حالی است که روایت عمود از جمله روایاتی است که به مرز غلو بسیار نزدیک جلوه میکند. با وجود این، حسن بن علی الوشاء بر نقل این روایت و گسترش این حقیقت همراه با اقرار بر صحت آن تأکید دارد. این انگیزه همان دلیلی است که جناب کلینی را به نقل روایت از یونس در الکافی کشانده است؛ زیرا وثوق صدوری روایات عمود بر وثوق سندی آن رجحان دارد و آگاهان به مجموعه احادیث عمود نور را از آن سو به پذیرش این روایات میخواند. شیخ طوسی، پس از بیان عدم جواز عمل به روایات نقل شده در حال تخلیط و روات متهم و تضعیف شدگان مینویسد:
1.. همان، ص۱۹۶و۱۹۷.
2.. رجالالکشی، ص۳۶۳، ش۶۷۲.
3.. همان
4.. رجال النجاشی، ص۳۹.