ب) گروه ایرانی میانه شرقی؛ شامل بلخی، سکایی، سغدی و خوارزمی.۱
فارسی جدید نیز به طور کلی از سده سوم هجری شروع میشود و تاکنون ادامه دارد. در این دوره همه زبانهایی که در دوره میانه رایج بودند، جز زبان فارسی، از رواج افتادند.۲ غرض از ذکر این مطالب، پیشزمینهای بود برای ورود به بحث ریشهشناسی واژه قهرمان که با استناد به متون فارسی میانه آغاز میشود.
2) ریشهشناسی واژه قهرمان
در باره ریشه این واژه، زبانشناسان و ادیبان نظریاتی را بیان کردهاند. پورداوود در باره ریشه این واژه معتقد است که قهرمان از کُهرُمان (Kuhrumān) به معنای «کاراندیش» است که از مصدر Kar (به معنای کردن) و مان (mān) است. او برای قسمت دوم این واژه، کلمه (demāna) (= خانه) در گاهان را مثال میزند که در بخشهای دیگر اوستا به صورت (nemāna) (= خانه) و در فارسی میانه mān (= خانه) و در فارسی جدید معمولاً با خانه مترادف شده و همواره آن را خان و مان بیان میکنیم.۳
کزازی واژه قهرمان را از کَهرمان میداند که ریخت دیگر آن، کارمان است و کارمان ترکیبی ساخته شده از دو کلمه کار+ مان است. قسمت اول ترکیب، یعنی کار را به معنای کردار و عمل میگیرد که معنای کهنتر آن نبرد و آورد و جنگ است. شق دیگر آن، مان است که آن را به معنای خوی و منش میگیرد و برای صحت گفتار خود آن را با هومان، بهمن یا دشمن مقایسه میکند و روی هم رفته دو معنا را (پهلوان و پیروزمند در هماوردها و کارگزار، کاربند و کارمند) پیشنهاد میکند که معنای نخست آن هنوز کاربرد دارد. او در ادامه بیان میکند که کارمان به کَهُرمان دیگرگون شده و به دلیل آن که میان این دو واژه، یعنی کَهُر و مان درنگ آوایی پدید میآید به کَهرَمان تغییر یافته است.۴
اما مکنزی، یکی از دانشمندان مشهور پهلویدان، در باره ریشه این واژه میگوید که قهرمان، معرّب kār-framān است. به نظر او، لفظ اخیر به معنای مباشر، پیشکار و موکّل دخل و خرج است؛ یعنی کسی که از طرف دیگری، کار را بر عهده میگیرد؛ نمونه این معنا در فصل 30 بند 28 گزیدههای زادسپرم آمده است:
1.. compendium Linguarum Iranicarum, p. ۵۶-۸۵.
2.. La formation de la Langue persane, pp ۴۹-۷۹ , ۱۴۱-۱۴۸
3.. فرهنگ ایران باستان، ص۷۳.
4.. «قهرمان»، ص۱۱۷.