بررسی واژه قهرمانه در کلام امام علی عليه السلام - صفحه 116

“Homānāg ast zōr‌ ī āhanjāg, Kē xwariŠnān xwariŠnān andar ō Kumīg ud xwēŠīg kadag āhanjēd, ciyōn kār- framān kē abāz, gōŠt, xwariŠnān xrīnēd, be ōxānag frēstēd.”
«زور آهنجا که خوردنی‌ها و آشامیدنی‌ها را به شکم و جای خود کشد، به کارفرمان (= کارفرما) همانند است که ابزار (= ادویه) گوشت، خوردنی‌ها را بخرد [و] به خانه بفرستد».۱
همچنین (kār-farmudan) در زندیسن 11، بند 20 و زند ویسپرد 12، بند 5 و نیز دادستان دینیک، فصل 40، بند 5 به معنای به کار بستن و استعمال کردن و اجرای کاری به فرمان دیگری است.
اما متنی که مکنزی به آن ارجاع داده و می‌توان معنای قهرمان و جنگجویی این واژه را از آن برداشت کرد، فقره 93 از کتاب یادگار زریران است؛ جایی که کی گشتاسب، اداره سپاه را پس از مرگ زریر به نواش بستور می‌سپرد:
"Ud nūn …spāhī ērān kār-umtō framāy ī nāmxrāst ī bawēh yat-ō rōz jāwēd"
«و اکنون تو برای من، کار سپاه ایران را بفرمایی نام آور باشی تا به روز جاوید».
در باره توجیه آوایی کلمه مورد نظر باید گفت که kār_ framān بر اثر یک حذف به قرینه (haplalogy) و تبدیل «f» به «h» به «کهرمان» تبدیل و سپس معرب شده و به قهرمان تبدیل یافته است. البته تبدیل «f» به «h» با آن که نظایری مثل تبدیل «kōf» به «کوه» و «kulāf» به «کلاه» دارد، تحول آوایی عامی در زبان فارسی نیست.۲

3) واژه قهرمان در زبان فارسی

هر گاه بخواهیم معنای واژه را به درستی مشخص کنیم، باید به پیشینه نحوه کاربرد و بسامد آن در متون بپردازیم تا بتوانیم بیان کنیم که معنای دقیق واژه از آغاز ساخت آن تاکنون به چه صورت بوده است. واژه قهرمان در متن‌های کهن فارسی نیز به معنای گنجینه‌دار و کسی از دیوانیان و بلندپایگان کشور _ که مسئولیت کلیه کارهای مالی و درآمدها و هزینه‌ها به دست او سپرده شده _ به کار می‌رفته است.
نمونه‌ای از آن را می‌توان در آثار فرخی سیستانی مشاهده کرد که به معنای کسی است

1.. وزیدگی‌‌های زادسپرم، ص۲۲۹

2.. «نکاتی در باره مقاله قهرمان»، ص۱۶۲- ۱۶۱.

صفحه از 128