گروهی از قریشیان مانوی شده بودند.۱
با ملاحظه این همه رابطه میان قوم فرهنگیافته ایرانی و اعرابی _ که در درجه پایینتر قرار داشتند _ انتظار میرود که رگههای ایرانی در همه آثار عرب آشکار باشد؛ اما عواملی از قبیل نبود اسناد روشن از اشعار جاهلی، دشوارپذیری عناصر بیگانه در زبان عربی فصیح و همچنین نقل شفاهی اشعار در قرون متمادی و احتمال تحریف و تصرف در آنها عواملی شده تا تصویری روشن از فرهنگ و زبان ایرانی در فرهنگ عربی نداشته باشیم. با این وجود، بررسیهای صورت گرفته در شعر جاهلی، بیان میکند که حدود 105 کلمه فارسی وارد زبان عربی شده است.۲
در آغاز اسلام _ که بالطبع باید نمود بیشتر آثار آن را در قرآن جست و جو کرد _ مسائلِ مربوط به فرهنگِ ایرانی و ایرانیان، به دو مورد منحصر میشد. یکی از آیاتی که در آنها از اساطیر نخستین یا اولین سخن رفته که مراد همان اساطیر و افسانههای کهن فارسی منقول نضربن حارث است و دیگری آیات 1 _ 7 سوره روم است که به جنگهای ایران و روم و پیروزی ایرانیان در آغاز و شکست در آخر اشاره کرده است. همچنین چند کلمه فارسی در قرآن کریم آمده است که آنها را بین ده تا پانزده کلمه برآورد کردهاند.۳
در قرن اول هجری _ که ایران به دست اعراب فتح شد _ انبوهی ایرانی به صورت برده و مولی به جهان عرب انتقال یافتند و طبقه عظیم موالی را پدید آوردند که انتقال دهنده فرهنگ ایرانی در بین اعراب بودند؛ برای نمونه گفتهاند که عمر، سازمانی اداری را به تقلید از ایرانیان شکل داده است و حضور گروهی از سرداران اسیر ایرانی در مدینه _ که احتمالاً عمر را راهنمایی میکردند _ نشان از آن دارد که دیوان خلافت بیشتر به شیوه ساسانی تدوین شده بود.۴
شایان ذکر است که مراکز اصلی ایرانیان در این قرن بیشتر دو شهر بصره و کوفه بود. در بصره عنصر ایرانی غالب بود و دستههایی از سپاه ساسانی به نام «اسواران» در آن ساکن بودند. کوفه نیز _ که مانند بصره رنگی ایرانی یافته بود _ میراثخوار شهر کهن حیره بود و فرهنگ چندگونه آن را از عناصر ایرانی _ مسیحی _ عربی تشکیل یافته بود، اخذ میکرد که
1.. المعارف، ص۶۲۱؛ الاعلاق النفیسه، ص۲۶۳؛ بلوغ الارب فی معرفة احوال العرب، الجزء الثانی، ص۲۳۵؛ زندیق و زنادیق، ص۱۱۶.
2.. راههای نفوذ فارسی در فرهنگ و زبان عرب جاهلی، ص۱۲۲ - ۱۴۴.
3.. ر. ک. واژههای دخیل در قرآن مجید.
4.. فتوح البُلدان، ص۳۶۳-۳۷۷.