تأملی در مقاله (دروغ پردازان در حوزه حديث اهل سنّت) - صفحه 184

تنظيم مى گرديد؟ به علاوه، چه انگيزه اى سبب شد تا سال وفات برخى ذكر شود و از ولادت و وفات سايرين صرف نظر شود؟ ترديدى نيست كه در اين گونه مباحث تاريخى، شناخت تاريخ وفيات، در پاره اى موارد از ضروريات است. ۱
براى روشن تر شدن آنچه در آغاز نكته چهارم اشاره كرديم، به بررسى اجمالى شخصيت عكرمه مى پردازيم. مؤلف پس از اين كه در آغاز بحث، احتمال مى دهد كه وى از رجال شيعه باشد، در پايان مطلب با قاطعيت بيشترى سخن گفته، چنين اظهار نظر مى كند: «برخى از صاحب نظران معاصر برآن اند كه عكرمه، تمايل شيعى داشته است و به خاطر همين مطلب، مورد تهمت قرار گرفته است. شايد همين مطلب صحيح باشد و شاهد آن اين كه مرحوم طبرسى در مجمع البيان در موارد متعددى مطالب تفسيرى را از او نقل كرده است». ۲
بى ترديد، هر پژوهشگرى به محض مشاهده اين عبارات، با چنين پرسش هايى مواجه مى شود: اولا منبع يا منابع اين سخن برخى از صاحب نظران كجاست؟
ثانيا، بر فرض ارائه منبع، آيا صرف اظهار نظر آنان، مى تواند دليل درستى اين ادعا باشد؟
ثالثا، بخارى كدام راوى شيعه يا متمايل به شيعه را موثق دانسته و از وى حديث نقل كرده است كه عكرمه دومى آن باشد؟ در حالى كه در مقاله آمده است: «بخارى نيز او را موثق دانسته و در صحيح خود، مطالب زيادى از او نقل كرده است». ۳ آيا همين توثيق بخارى از وى و نقل احاديث او دليل بطلان ادعاى شيعه بودن او نيست؟
رابعا، آنچه از عكرمه در كتابها آمده است، پيش از آنكه شيعه بودن وى را اثبات كند، تمايلات ضد شيعى او را ثابت مى كند؛ زيرا عكرمه، سر دسته طايفه اى از خوارج بود كه در راه منصرف ساختن مردم از على(ع) از هيچ كوششى فروگذار نمى كرد. علاوه بر اين، متهم به كذب و جعل حديث بود؛ به گونه اى كه

1.همان، ص۱۱۰

2.همان، ص۱۰۷

3.همان.

صفحه از 188