در ميان اهل سنّت تنها شاطبى, صاحب كتاب الموافقات را مى توان از معدود كسانى به شمار آورد كه نظريه اماميه را در تقديم كتاب بر سنّتْ پذيرفته, و با جرئت تمام, بر آن, تأكيد مى نمايد كه آن هم مورد حملات متأخّران خود قرار مى گيرد.
دكتر عبدالغنى در كتاب حجّية السنة مى گويد:
ومن ذلك كله تعلم بطلان ما ذهب إليه الشاطبي فى الموافقات, من أن رتبة السنة التأخّر عن الكتاب في الاعتبار و قد قلَّده في ذلك بعض الكتب من المتأخّرين في هذا الموضوع, وبالتقليد أغفل من أغفل… . ۱
آنچه كه در اين زمينه شايان يادآورى است, اعتقاد به حاكميت قرآن در تصحيح و تكذيب اخبار و روايات است, كه مذاهب مخالف اماميه, با شدّت و عصبانيت خاصّى با آن در ستيزند. نكته مهم اين است كه غلو در طرفدارى از سنّت, اين طائفه را به حدّى رسانده است كه قائلان به حاكميت قرآن را در حدّ زنديقْ معرّفى مى نمايند. مشخّص است كه اين كلام, خواهى نخواهى, دامن خليفه را به خاطر شعار «حسبنا كتاب اللّه» خواهد گرفت.
ما در اين نوشته كوتاه, به اندازه ضرورت, وارد بحث خواهيم شد; چرا كه هر كدام از اين مباحث, دامنه گسترده اى را طلب مى نمايد.
در تعابير رايج و متداول اماميه و مكتب اهل بيت(ع) دو امر مهمْ مورد استناد قرار گرفته اند كه صاحبان نظريه حجيّت اخبار اهل سنّت, هيچ كدام از آن دو را نه تنها نپذيرفته اند, بلكه آنها را در حدّ بالايى تكفير هم نموده اند. يكى موافقت كتاب در قبول اخبار است, و ديگرى مخالفت با اخبار عامّه.
ائمه(ع) در تعابير خود از اخبار عامّه, به نقيض قرآنْ اشارت فرموده اند و حجّيت اخبار عامه را مخدوش دانسته, آن ها را مباين با كتابْ قرار داده اند;
1.حجّية السنة, ص۴۸۸ـ۴۸۹.
يادداشت نويسنده «عيار نقد», در پاسخ به نقد حاضر, در پى مى آيد.