اخلاق و جنسيت در حديث خصال النساء - صفحه 70

اخلاق زنانه پديد آورند. اما آيا اين تلاش‌ها قانع کننده است؟ در نقد اين نوع استدلال گفته شده است که مسأله آن نيست که واقعاً زن و مرد دو نگرش اخلاقي متفاوت دارند، بلکه مي‌توان اين تفاوت را به نوع و شکل اولويت‌بندي آنان يا تجارب خاص هر گروه يا جنس ارجاع داد؛ براي مثال، سارا روديک (Ruddick)‌ در مقاله «تفکر مادرانه» ۱ استدلال مي‌کند که زن به دليل زايمان و فرزندپروري تجاربي کسب مي‌کند که بر حيات اخلاقي او تأثير مي‌گذارد و اولويت بندي اخلاقي او را تعيين مي‌کند؛ اما همين که زنان وارد بازار کار و در گير مسائل اقتصادي مي‌شوند، همان الگوهاي مردانه را در محيط کار خود دنبال مي‌کنند. ۲
همچنان کساني در دفاع از اخلاقيات زنانه بر آن‌اند که «اخلاق مردانه به اصول متوسل مي‌شود، اخلاق زنانه به جزئيات و مفردات» ۳ و حتي آزمايش‌هايي براي اثبات آن صورت مي‌دهند. گيليگان مدعي شده بود که هنگامي که از مردان درباره حکم اخلاقي سقط جنين پرسش مي‌شد، آنان به استناد دلايلي معين، يا مخالف اين کار بودند يا موافق آن. حال آن که زنان در برابر اين پرسش، به جاي کلي‌گويي مي‌گفتند بايد ديد شرايط جسماني، مالي و اجتماعي مادر چيست، جنين در چه وضعي است، و مسائلي از اين دست. آن‌گاه، گيليگان نتيجه ‌گرفت که نحوه نگرش اخلاقي مردان با زنان متفاوت است. ليکن تحقيق ديگري که از سوي دو تن صورت گرفت، کاستي ادعاي گيليگان را نشان داد. گرترود نانر وينکلر در مقاله «آيا اخلاق زنانه وجود دارد؟» گزارش مي‌دهد که من و همکارم راينر دوبرت تحقيقي بر 112 مرد و زن بين 14-22 ساله با پس زمينه‌هاي مختلف به صورت مصاحبه‌هاي طولاني انجام داديم. همان گونه كه گيليگان مدعي شده بود هنگامي كه درباره سقط جنين پرسش كرديم، مردان به صورت قطعي موافق يا مخالف بودند، ليكن زنان با توجه به سن زني كه خواستار سقط است، تحصيلات، درآمد و وضعيت اجتماعي او بحث مي‌كردند و از ابراز حکم و نظر مطلق خودداري مي‌كردند. اما هنگامي كه پرسش از شركت در جنگ شد، اين موضع وارونه شد و زنان يا موافق بودند يا مخالف، حال آن که مردان در اين باره بحث از انگيزه و شرايط و مانند آن را پيش مي‌كشيدند. سپس اين دو تن نتيجه مي‌گيرند که كلي‌گويي و يا ورود به جزئيات و برخورد عيني كردن، ربطي به جنسيت ندارد، بلكه زاده نوع مسأله و ارتباط آن با زندگي و تجارب و قدرت و بلوغ داوري فرد است. ۴
نانر وينکلر سپس به ارائه تفاسير متعددي از شواهد به دست آمده مي‌پردازد و مي‌کوشد نشان دهد که چيزي به نام اخلاق زنانه وجود ندارد و در واقع، آنچه به عنوان اخلاق زنانه در برخي محافل فلسفي مطرح شده، اخلاق مبتني بر نقش اجتماعي است و تفاوت در داوري‌ها نه ناشي از جنسيت، بلكه ناشي از نقش و موقعيت افراد در جامعه است، ۵ در نتيجه، سخن از اخلاق زنانه نادرست است. ۶

1.. Maternal thinking.

2.. The idea of female ethic, P. ۴۹۸.

3.. مباني فلسفه اخلاق، ص‌۴۰۴.

4.. Is there a Female Morality? Gertrud Nunner-Winkler, in Applied Ethics: Critical Concepts in Philosophy, edited by Ruth Chadwick and Doris Schroeder,V. ۱, P. ۳۴۴.

5.. Ibid, P. ۳۵۲.

6.. Ibid, P. ۳۵۳.

صفحه از 82