شرح حديث "إنّ الأرض على الحوت" - صفحه 463

بزرگ حكيم عصر قاجار ، فيلسوف متأله ملّا على نورى كه مجدّد حكمت متعاليه در قرن سيزدهم است ، با بهره گيرى از دانش وافر عقلانى و روايى در صدد تفسير اين روايت برآمده ، و برخلاف ظاهر روايت ، مفاد آن را به مراتب طينت و اخلاق در انسان سوق داده و به تأويل آن پرداخته است . وليك تفسير خود او نيز به سان اصل حديث از پيچيدگى هاى خاصى برخوردار است ، لذا در ذيل به خلاصه كلام وى اشارتى خواهيم داشت .
بنا بر سلسله ترتيبى وارد در حديث ، رموز و اشارات حديث به ترتيب زير خواهد بود :
زمين : اشاره به زمين نادانى است كه مقابل زمين عقلانى كه محلّ تجليات اشراقى حضرت حق است قرار دارد .
ماهى (= حوت) : طبيعت بهيميه اى است كه درختِ تلخ جهل از آن بهره مى گيرد .
آب : ماده هيولانى غير معتدل و غير قابل براى درك عقلانيات است .
صخره : دلِ سختِ سنگ گونه اى است كه با اين وجود منشأ عمران دنياى مادى انسانى گشته است .
گاو نر : نفس اماره است كه منشأ جهالت و طغيان بوده ، داراى دو شاخ قوه غضبيه و شهويه است .
خاك نمناك : طينت گناه و سركشى است .
و امّا اين كه «خاك نمناك» ، خود در كجا واقع است ، از اسرار قَدر الهى است كه جز راسخون در علم آن را نمى دانند ۱ .
بنا به تأويلات فوق ، طينت موجود در هر انسانى بر وفق احاديث طينت ، موجب حال آينده اوست ، و در اين حديث به مراتب طينت ظلمانى و چگونگى اثر آن در

1.در اين مقام ملا على نورى ، گفتار مشبعى را در شناخت مرتبه عالمان علوى و دشوارى گفتار ايشان ايراد نموده است .

صفحه از 472