السالکين نام بردار است. شرحصغير در دست نيست، اما صاحب روضات الجنات آن را خوب و بسيار مفيد دانسته است. اين کتاب در سال1081 ق رؤيت شده است (روضات الجنات: ج7 ص219).
2. موضوع
از آن جا که مصباح السالکين، شرح نهجالبلاغه است، بنابراين، اطلاعات عرضه شده از سوي مؤلف، به گستره مطالب نهجالبلاغه ميباشد. ناگفته پيداست که فرمايشات اميرمؤمنان عليه السلام در اين کتاب، از مبدأ تا معاد و از احکام تا اخلاق را در بر دارد و اگر چه اين کتاب، همه معارف و احکام ديني را در بر ندارد، اما از همه اين بخشها مطالبي چند در آن يافت ميشود. از اين رو ما در اينجا به مواردي محدود اکتفا ميکنيم ۱ . استقصاء نظرات اين شارح فاضل، مجالي فراخ ميطلبد که اين مقاله، حوصله و گنجايش آن را ندارد.
يک: عقل
الف. اغني الغني العقل
مؤلف در ذيل اين بخش از کلام امام عليه السلام چنين نگاشته است:
مقصود حضرت، مرتبه دوم از مراتب عقل نظري است که عقل بالملکه نام دارد و آن عبارت است از اينکه براي نفس انسان از علوم بديهي و حسي و تجربي، نيرويي حاصل شود که با آن به علوم نظري دست يابد و هدف از آن، اين است که به مرتبه بعدي از مراتب عقل برسد. امام عليه السلام ترغيب به استفاده از عقل نمودهاند، زيرا با عقل است که دنيا و آخرت تحصيل ميگردد. پس عقل، بزرگترين وسيله بينيازي بوده، و بينيازي در آن است (شرح نهج البلاغه: ج5 صص261 ـ 262).
ب. «العلم وراثة کريمه»
ابنميثم در ذيل اين جمله ميگويد:
علم، فضيلت نفس عاقله و اشرف کمالاتي است که مورد اعتنا ميباشد و به اين دليل، ميراثي گرانقدر از علما است؛ بلکه بهترين ارث و چيزي است که کسب شده. مقصود حضرت عليه السلام ميراث معنوي است مانند سخن خداي تعالي که فرمود: فهب لي من لدنک وليا يرثني ويرث من آل يعقوب (مريم: آيه5) يعني علم و حکمت. (پيشين: ص240)
دو: اسلام
امام عليه السلام در ابتداي خطبه 103 به توصيف اسلام پرداختهاند. ابنميثم، ابتدا واژههاي مبهم اين بخش را تشريح نموده، سپس نويسد:
1.ترتيب عرضه مطالب در اين بخش طبق کتاب زير خواهد بود: اويس کريم، محمّد، المعجم الموضوعي لنهج البلاغة، الطبعة الاولي، مشهد: مجمع البحوث الإسلامية، ۱۴۰۸ق.