دارد. پس امام عليه السلام توحيد را به يکي از خواص آن که لازم سلبي ميباشد، تعريف نموده است.
و اما جمله دوم، پس مقصود از عدل، اعتقاد جريان عدل در همه افعال و اقوال خداوند متعال است و از لوازم ويژه آن، اين است که بنده او را متهم نسازد که خداوند از طرفي وي را بر انجام کار زشت مجبور ساخته و از سويي ديگر، او را بر انجام آن عمل، عقاب ميکند؛ يا اينکه خداوند او را به چيزي که طاقت انجام آن را ندارد، مکلف ميسازد و مانند اينها از مسائل اصول دين، که معتزله در آنها بر ظواهر کلام خداوند اعتماد کردهاند.
( شرح نهجالبلاغه: ج5 صص464ـ465، ذيل حکمت442)
شش: عبادات
امام عليه السلام در مراتب عبادت و عبادتکنندگان فرمودهاند:
إن قوماً عبدوا الله رغبةً فتلک عبادةُ التجّار، و إن قوماً عبدوا الله رهبةً فتلک عبادةُ العبيد و إن قوماً عبدوا الله شُکراً فتلک عبادةُ الأحرار.
مردمي خدا را به اميد بخشش پرستيدند، اين پرستش بازرگانان است و گروهي او را از روي ترس عبادت کردند و اين عبادت بردگان است، و گروهي وي را براي سپاس پرستيدند و اين پرستش آزادگان است. ( نهج البلاغه: کلمات قصار237 ص400)
ابنميثم درباره اين حديث ميگويد:
امام عليه السلام عبادت عبادتکنندگان را به حسب هدفهاي آنان از عبادت، به سه بخش تقسيم فرمودند و آن، عبادت رغبت، عبادت رهبت و عبادت شکر است.
آنحضرت، گونه نخست را عبادت بازرگانان قرار دادهاند؛ زيرا آنان در برابر عبادت، ثواب آخرت ميجويند و با عبادت، آن را ميطلبند. پس آنان در حکم بازرگانان سود جويند. دوم، عبادت بردگان در دنيا است؛ زيرا خدمتگزاري آنان در برابر مولايشان، در بيشتر موارد، از روي ترس است. و بالاخره، سومين نوع عبادت، عبادت شکرکنندگان است که خدا را ميپرستند، نه از روي طمع و نه از ترس، بلکه چون او، شايسته عبادت است؛ که آن، عبادت عارفان است. حضرت عليه السلام در جايي ديگر نيز به اين مطلب اشاره کرده، فرمودهاند: تو را به دليل ترس از عقابت و يا طمع در بهشتت نپرستيدم؛ بلکه تو را سزاوار عبادت يافتم، پس عبادتت کردم. ( شرح نهجالبلاغه: ج5 صص360 ـ361، ذيل حکمت223)
هفت: اخلاق
ابنميثم، ذيل کلام حضرت امير عليه السلام که ميفرمايد: و لا قرين کحسن الخلق؛ و هيچ همنشين، چون خوي نيکو نيست ( نهج البلاغه: کلمات قصار113 ص380) چنين مينويسد:
پر واضح است در آن چيزهايي که قرين و همنشين آدمي به حساب ميآيند، چيزي شريفتر از حسنخلق نيست؛ زيرا هدف از ساير همنشينان، اين است که از همراهي و محبت آنان،