ابن‌ميثم و مصباح السالکين - صفحه 105

حسن خلق استفاده شود؛ و اگر حسن خلق که خود، غايت است، همراه انسان باشد، هر آينه بهتر از چيزي است که ممکن است ما را به آن غايت (حسن خلق) نرساند. پس، هيچ همراه و همنشيني، چون حسن خلق نيست. (شرح نهج البلاغه: ج5 ص300، ذيل حمکت104)

3. انگيزه نگارش

ابن‌ميثم در مقدمه مصباح السالکين، انگيزه خود را در تأليف اين کتاب، درخواست عطا ملک جويني، حاکم بغداد، مي‌داند. در مجلسي، عطا ملک درخواست تأليف شرحي براي نهج‌البلاغه از مؤلف مي‌کند و ابن‌ميثم در اجابت اين درخواست، به نگارش اين شرح دست مي‌يازد. (شرح نهج البلاغه، دار إحياء التراث العربي: ج1 ص15)

4. تاريخ نگارش

از تاريخ شروع نگارش اين شرح، اطلاع دقيقي در دست نيست؛ اما قطعاً در دوره حاکميت عطا ملک جويني بر بغداد بوده است. عطا ملک به سال681 درگذشت (لغت‌نامه دهخدا). مدت نگارش اين شرح نيز مجهول است. امتياز علي خان عرشي، پايان اين شرح را سال677ق دانسته؛ ( استناد نهج البلاغه: ص134؛ منهاج البراعة في شرح نهج البلاغه: ج1 ص6) البته در پايان شرح نيز اين تاريخ درج شده است. (شرح نهج‌البلاغه: ج5 ص468)

5. اهميت و اعتبار کتاب

اين شرح در نزد علما، از جايگاه ويژه‌اي برخوردار است. به طور نمونه، ميرزا حبيب الله خوئي، از ميان شرح‌هاي نهج‌البلاغه تنها به سه شرح اعتنا کرده و شرح ابن‌ميثم را بهترين شروح نهج‌البلاغه دانسته است. وي، اين کتاب را خالي از حشو و زوائد و مشتمل بر مطالب علمي بسيار ارزشمند دانسته است. (منهاج البراعة في شرح نهج البلاغه: ج1 ص6) سيد عبدالله شبر در مطالب مربوط به اعراب و نکات و دقائق، بر اين شرح تکيه کرده و با وجود شرح‌هاي بسيار بر نهج‌البلاغه، بيشتر شرح خويش را از اين کتاب و شرح ابن‌ابي‌الحديد برگرفته است. از اين رو، شرح خويش را «نخبة الشرحين» نام نهاده است. ( نخبة الشرحين في شرح نهج‌البلاغة: ج1 ص5)

6. نسخه‌ها و چاپ‌هاي کتاب

مصباح السالکين، داراي حداقل61 نسخه خطي در جهان است ۱ . اين کتاب با عنوان «شرح نهج‌البلاغه» در سال1276ق به هزينه ملا محمّد باقر در قطع بزرگ در پنج مجلد به چاپ رسيد و

1.تفصيل جزئيات هر يک از نسخه‌هاي خطي را در منبع زير ببينيد: علي صدرايي خوئي، فهرستگان نسخه‌هاي خطي حديث و علوم حديث شيعه، چاپ اول، قم: سازمان چاپ و نشر دارالحديث، ۱۳۸۴ ش، ج۵، صص۴۹۱ ـ ۴۹۷؛ همچنين بنگريد به: امتياز علي خان عرشي، پيشين، ص۱۳۳. نسخه‌هاي «اختيار مصباح السالکين» را در مقدمه همين کتاب (اختيار مصباح السالکين)، ص۳۷ ببينيد.

صفحه از 109