مناظره امام صادق و مادّى‏ - بخش دوم

مناظره امام صادق و مادّى‏ - بخش دوم

دانشمندى مادّى و منكِر ماوراء طبيعت ، نزد امام صادق عليه السلام آمد و مسائل مختلفى را مطرح نمود كه از جمله پرسش‏هايش اين بود :
پرستش خداى ناديده‏، فلسفه آفرينش‏، فلسفه معاد و ...

فلسفه آفرينش‏

مادّى : با در نظر گرفتن اين معنا كه خداوند ، نيازى به آفريده‏ها ندارد و مجبور به آفرينش آنها نبود و شايسته نيست كه ما را براى بازى و عبث آفريده باشد ، فلسفه آفرينش چيست ؟

امام عليه السلام : آنها را آفريده تا آفرينش دقيق و حكيمانه خود را آشكار سازد و به دانايى خويش عينيت بخشد و تدبير خود را در نظام هستى ، پياده كند .

فلسفه معاد

مادّى : چرا خداوند به آفريدن همين جهان اكتفا نكرد و آن را خانه پاداش و كيفر خود قرار نداد ؟

امام عليه السلام : اين جهان، آزمايشگاه و تجارتخانه و جايگاه تحصيل كمال و موجبات لطف و عنايت خداست .

خداوند ، اين جهان را لبريز از كاميابى، و ناكامى نموده تا مردم را در اين مدرسه كمال بيازمايد و بر همين اساس، جايگاه كار و محل نتيجه را از هم جدا ساخته است‏ .

آفرينش شيطان‏

مادّى : اين هم از حكمت اوست كه براى خويش دشمنى آفريده است ؟ او بود و دشمنى نداشت، و سپس به پندار تو ، شيطان را آفريد و بر بندگان خويش مسلّط نمود كه آنها را به نافرمانى او وا دارد، و آن چنان او را نيرومند ساخت كه با نيرنگ‏هاى دقيق، خود را به دل بندگان خدا مى‏رساند و وسوسه مى‏كند، تا اين‏كه آنها را نسبت به پروردگارشان مشكوك مى‏نمايد، تا آن‏جا كه عدّه‏اى منكِر وجود او مى‏شوند و ديگرى را مى‏پرستند !

اگر او حكيم است ، چرا دشمن خود را بر بندگان خويش مسلّط نموده و راه گمراه كردن آنان را براى وى هموار ساخته است ؟

امام عليه السلام : اين دشمنى كه از آن نام بردى، دشمنى‏اش براى خداوند ، زيان‏آور نيست و دوستى‏اش ، سودى براى او ندارد .

بيم از دشمن ، در صورتى است كه بتواند زيانى برساند، يا سودى را بگرداند، يا اگر تصميم گرفت كه ملكى را بگيرد، با تكيه به قدرت خود اخذ نمايد و يا اگر تصميم گرفت قدرتى را نابود سازد، تصميم خود را جامه عمل بپوشاند .

و اما شيطان ، يكى از بندگان خداست كه خداوند او را براى پرستش خود آفريد، و به هنگام آفرينشش مى‏دانست كه او چيست و چه خواهد شد .

او مدّت‏ها با فرشتگان، خدا را عبادت مى‏كرد، تا اين‏كه خداوند او را با فرمان سجده به آدم آزمايش كرد ؛[۱]ولى او به خاطر حسدى كه داشت و به سبب چيرگى شقاوت، از امتثال اين فرمان امتناع ورزيد و در نتيجه مورد طرد و لعن خداوند قرار گرفت و همين امر باعث شد كه كينه آدم و فرزندانش را به دل بگيرد و با آنان دشمنى نمايد ؛ ولى هيچ‏گونه تسلّطى بر بنى آدم ندارد ، مگر وسوسه كردن و دعوت نمودن به گمراهى‏[۲].

تبعيض در آفرينش‏

مادّى : چرا خداوند تبعيض قائل شده : يك دسته را شريف، و دسته ديگر را پَست آفريده است ؟

امام عليه السلام : شريف، كسى است كه اطاعت خدا كند، و پست ، كسى است كه نافرمانى او نمايد .

مادّى : آيا در ميان مردم ، بعضى بهتر از بعضى ديگر نيستند ؟

امام عليه السلام : ملاك برترى ، تنها تقواست‏ .

مادّى : بنابراين به عقيده شما ، فرزندان آدم، همگى در اصل يكسان هستند و ملاك امتياز ، تنها تقواست ؟

امام عليه السلام : آرى . من چنين يافتم كه اصل آفريده‏ها خاك است . پدر (آدم) و مادر (حوّا) را خدايى يكتا آفريده است و آنها بندگان خدايند .

البته خداوند - عزّوجلّ - از فرزندان آدم ، گروهى را انتخاب كرده و تولّد آنها را پاكيزه ساخته و بدن‏هاى آنان را پاك نموده و در صُلب پدران و رحِم مادران از آلودگى حفظ نموده و از ميان آنان انبيا و رسل را خارج ساخته است، كه اينان پاكيزه‏ترين شاخه‏هاى آدم هستند .

و فلسفه اين امتياز ، آن است كه خداوند هنگام آفرينش آنها مى‏دانست كه آنها از او اطاعت مى‏كنند و همتايى براى او نمى‏گيرند . بدين جهت ، مورد اين لطف و عنايت خداوند قرار گرفته اند .

آفرينش بدها

مادّى : چرا خداوند همه مردم را مطيع و موحّد نيافريد، در صورتى كه مى‏توانست ؟

امام عليه السلام : چون در اين صورت، كارهاى نيكى كه از مردم صادر مى‏شد ، كار خدا بود، نه كار مردم و روى اين حساب ، پاداش و كيفر، و بهشت و دوزخ ، معنا نداشت .

خداوند ، مردم را آفريده و به آنها دستور داده كه به قوانين او عمل كنند، و به وسيله انبيا و كتاب‏هاى آسمانى ، حقيقت را كاملاً براى آنها آشكار نموده و راه هر گونه عذر و بهانه‏جويى را بر آنها بسته است و سپس آنها را آزاد گذاشته تا به انتخاب خود، اطاعت خدا كنند و يا نافرمانى او نمايند تا مستحقّ پاداش يا كيفر شوند .

جَبر

مادّى : بنابراين، كار نيك و بد را انسان، خود ، انجام مى‏دهد ؟

امام عليه السلام : كار نيك را انسان انجام مى‏دهد و خداوند به انجام دادن آن فرمان داده است . كار بد را انسان انجام مى‏دهد، و خداوند از انجام دادن آن نهى كرده است‏ .

مادّى : آيا انسان، كار بد را با ابزارى كه خدا به او داده است ، انجام نمى‏دهد ؟

امام عليه السلام : چرا ؛ ولى با همان ابزارى كه كار نيك مى‏كند، قدرت بر انجام دادن كار زشتى دارد كه خداوند از آن نهى كرده است‏ .

مادّى : بنابراين ، انسان در انجام دادن كار نيك و يا بد، آزاد است و داراى اراده و اختيار .

امام عليه السلام : خداوند انسان را از هيچ كارى باز نداشته ، مگر اين‏كه مى‏دانسته انسان قدرت ترك آن را دارد، و به هيچ كارى فرمان نداده ، مگر اين‏كه مى‏دانسته انسان قدرت انجام دادن آن را دارد ؛ زيرا خداوند ، ظالم نيست و كار بيهوده نمى‏كند و قانونى وضع نمى‏نمايد كه انسان ، توانايى عمل به آن را نداشته باشد .

مادّى : بنابراين ، كسى كه خداوند او را كافر آفريده ، مى‏تواند مؤمن شود .

امام عليه السلام : خداوند ، تمام مردم را با سرشت اسلام پديد آورده و آنها را به كارهايى فرمان داده و از كارهايى باز داشته است . و كفر ، صفتى است كه انسان پس از انجام دادن عمل خاصى، به آن متّصف مى‏گردد .

خداوند ، هيچ كس را در هنگام آفرينش ، كافر نيافريده است . موقعى انسان ، كافر مى‏شود كه آن‏قدر رشد پيدا كند كه توانايى شناخت حقيقت را داشته باشد، و [ در اين هنگام ،] حق بر او عرضه شود و انكار كند . در اين صورت ، او كافر مى‏گردد .


[۱]مقصود از آزمايش خدا ، فراهم ساختن زمينه پرورش و تكامل است .

[۲]اشاره است به آيه : (وَ ماكانَ لى عَلَيكم مِنْ سُلطانٍ إلّا أَنْ دَعوَتُكُم فَاسْتَجَبتُم لى) (ابراهيم ، آيه ۲۲) و (وَ ماكانَ لَهُ عَلَيهم مِنْ سُلطانٍ إِلّا لِنَعْلَمَ مَن يُؤمِنُ بالاخِرَةِ مِمَّن هُوَ مِنها فى شكٍّ) (سبأ ، آيه ۲۱ ).